خطای پزشکی همیشه پرهزینه است. روانپزشکی نیز از این قاعده مستثنی نیست. شرایطی وجود دارد که به راحتی می توان آن را به عنوان یک اختلال روانی اشتباه گرفت ، گرچه اینطور نیست. سندرم فرسودگی شغلی (BBS) از نظر علائم بسیار شبیه افسردگی است. خط ریز کجاست که بیماری روانی را از خستگی روانی ناشی از استرس عاطفی جدا می کند؟
CMEA - سندرم فرسودگی عاطفی - چنین تعریفی توسط هربرت فرودنبرگر ، روانشناس آمریکایی و دکتر روانپزشکی ، افسردگی ، واکنش دفاعی به استرس عاطفی طولانی مدت ارائه شده است. در زندگی عادی می گوییم: "فرد سوخته است".
CMEA اغلب با افسردگی اشتباه گرفته می شود و با داروهای ضد افسردگی درمان می شود ، که خود می تواند به سلامت روحی و جسمی آسیب برساند. CMEA دارای ویژگی های مشترکی با افسردگی است: از دست دادن علاقه به دنیای اطراف ما ، در زندگی. فرد به تدریج به این امر می رسد ، از درون احساساتی می سوزد ، خود را خالی می کند و به عدم حساسیت دست می یابد.
CMEA چه کسانی را تهدید می کند؟
اول از همه ، سندرم خلا emotional عاطفی کسانی را که با مشاغل مرتبط با موقعیت های استرس زا همراه هستند ، وقت زیادی را با مردم سپری می کنند ، یا افراد خلاق با استعداد و با استعداد با یک سازمان ذهنی خوب و عادت نگه داشتن احساسات خود را تهدید می کند.
هنرمندان ، نوازندگان ، بازیگران نیز از ولتاژ بیش از حد رنج می برند - کسانی که با یک حرفه عمومی مرتبط هستند و نیاز به واکنش احساسی دارند. CMEA می تواند خود را در ارتباط با فشار بیش از حد در حوزه عاطفی ، در نتیجه شوک ها و ناامیدی های شخصی ، نشان دهد. به ویژه افراد دارای سطح بالایی از مسئولیت ، تمایل به کنترل شخصی همه چیز یا توسط اصطلاح "مجموعه دانشجویان عالی" آسیب پذیر هستند.
این بیماری روانی عمدتا جوانان ، از 25 تا 50 ساله ، را تحت تأثیر قرار می دهد ، هنگامی که فرد هنوز پر از جاه طلبی است و از نظر او ، ارزیابی کافی از شخصیت خود توسط جامعه ، افراد نزدیک و همکاران در مغازه حساب می کند.
علائم ، مراحل و عواقب CMEA
اولین مرحله از این اختلال با یک طغیان تیز ، تکانشی ، عاطفی آغاز می شود ، پس از آن به نظر می رسد احساسات فرد را کر می کند ، او احساس پوچی می کند. خلق و خو به طور ناگهانی ، ناگهانی و بی انگیزه تغییر می کند. خستگی ظاهر می شود ، بی تفاوتی نسبت به آنچه قبلاً جلب می کرد و همچنین تمایل به به تعویق انداختن موارد مهم برای بعداً.
فردی در این حالت خود را مجبور به کار بیشتر می کند ، برای تأیید خود تلاش می کند ، نیازهای خود را نادیده می گیرد ، خواب طبیعی خود را از دست می دهد. تغییر مناظر ، تعطیلات یا استراحت راحتی مطلوبی را به همراه ندارد.
روان رنجوری ، اضطراب کار ، در روابط شخصی - حسادت بی انگیزه ، میل به کنترل شریک زندگی آشکار می شود. ممکن است برای شخص به نظر برسد که به اندازه کافی کار نمی کند ، این فرایند نیاز به مشارکت مستقیم او دارد. ترس ، حالات مضطرب ، افکار وسواسی ظاهر می شود.
مرحله دوم با جدیت بیشتری بر مکانیسم های اجتماعی تأثیر می گذارد که فرد را با جامعه ارتباط می دهد. اگر در این مرحله بتوان CMEA را به عنوان یک واکنش دفاعی طبیعی در برابر اضافه ولتاژ در نظر گرفت ، در نتیجه توسعه بیشتر یک اختلال عصب روانشناختی می تواند فرد را به بن بست برساند.
به تدریج ، تحریک در ارتباط با افراد ، مکان ها ، روابط ، جایی که مشارکت عاطفی لازم است ، ظاهر می شود. منفی ، بدبینی آشکار می شود ، فرد می تواند کنایه آمیز ، کنایه آمیز ، کنایه آمیز شود. روابط شروع به شخصیت زدایی می کنند ، یک شخصیت رسمی به خود می گیرند.
در این مرحله ، شخصی در تماس های جدید (تجارت ، دوستی ، عشق) به دنبال نجات از مالیخولیای انباشته است. اما طغیان گرما در رابطه کوتاه می شود ، تحریک کسل کننده ناگهان ظاهر می شود. اگر شخصی بخواهد از درگیری دور شود ، روابط شروع به شکستن می کند ، روابط به تدریج محو می شوند ، احساسات به پیرامون آگاهی می روند ، تماس ها از بین می رود.
مرحله سوم از این نظر متفاوت است که خارج شدن از آن به تنهایی بسیار دشوار است. در نتیجه یک رفتار تخریبی یا "گریز" ، خلا، در اطراف فرد ایجاد می شود ، اطرافیان او شروع به ناامیدی می کنند و عزت نفس سقوط می کند. یک فرد خسته از نظر روانی شروع به اجتناب از تماس با مردم می کند و به درون خود می کشد.
انزوا مزمن می شود ، فرد عمداً روابطش را قطع می کند. غالباً چنین افرادی حتی گیرنده تلفن را متوقف می کنند ، مراقبت از خود را متوقف می کنند ، شغل ، خانواده خود را از دست می دهند ، به تنهایی می روند ، از هرگونه مسئولیت پرهیز می کنند. وقتی صحبت از زندگی خانوادگی می شود ، علاقه به مهمترین افراد از بین می رود: یک شریک زندگی ، فرزندان خود ، بستگان.
در این دوره خطرناک ، ممکن است اعتیاد به الکل یا اعتیاد به مواد مخدر ایجاد شود. روانپزشکی وقتی ایجاد می شود که به دلیل عدم تمایل به دیدن کسی ، فرد بیمار می شود و ناخودآگاه شرایطی را ایجاد می کند که در آن تنها خواهد ماند.
بعضی اوقات در این حالت ، کارهای اجتماعی انجام می شود - به عنوان مثال ، یک فرد می تواند ناگهان شل شود و رسوا شود تا خود را از هر روال خلاص کند ، یا به دنبال بهانه ای برای قطع ارتباط باشد.
هنگامی که سعی می کنید فردی را که از نظر احساسی خسته شده تحت فشار قرار دهید ، مسئولیت های او در قبال جامعه ، کار ، خانواده را یادآوری کنید تا احساس گناه ایجاد کند ، می توانید در او پرخاشگری و حتی افکار خودکشی ایجاد کنید.
چگونه با سندرم فرسودگی کنار بیاییم؟
اگر در مرحله اول توسعه CMEA بتوان با تغییر وضعیت کنار آمد ، مرحله دوم نیاز به حمایت روانی دارد که می تواند با درک افراد نزدیک و دوستان قابل اعتماد فراهم شود. مرحله سوم تقریباً همیشه به کمک روانی واجد شرایط نیاز دارد.
در طی این دوره ، CMEA می تواند به شکل های شدیدتری تبدیل شود - افسردگی ، خصوصی سازی خصوصی ، کلاستروفوبیا ، بیگانه هراسی یا سایر ترس ها ، تا حالت وحشت ، ممکن است ایجاد شود. این امر آنطور که به نظر می رسد بی ضرر نیست ، زیرا یک فرد در یک محیط نامساعد می تواند تا روان پریشی دچار یک اختلال روانی شود. در این مرحله حتی ممکن است به کمک روانپزشک نیاز داشته باشید.
برخی از افراد با هوش قوی ، شخصیت خود را به تنهایی به راحتی و هماهنگی نسبی با جهان خارج می آورند. شخصی با سر و صدا به یک بازی آنلاین ، به یک خلاقیت آرام و "خصوصی" می رسد ، ارتباطات او را به یک حلقه باریک از افراد نزدیک و / یا اینترنت محدود می کند ، و با برقراری ارتباط در دنیای مجازی کمبود احساسات را جبران می کند.
به هر حال ، یک فرد مبتلا به CMEA می تواند یک گفتگوی عالی ، یک شخصیت مجازی درخشان باشد ، اما در عین حال بعید است بتواند تماس های واقعی برقرار کند. بازسازی روابط اجتماعی آسان نیست. جلسات روانکاوی می تواند کمک کند ، که در طی آن می توان احساسات را دوباره تجربه کرد ، زنده کرد ، آشکارا بیان کرد ، بیرون ریخت.
عاشق شدن جدید می تواند تأثیر مثبت زیادی داشته باشد ، که باعث تازه سازی ، تجدید و "اصلاح" حوزه احساسی می شود.
پیشگیری از CMEA
از بقیه غافل نشوید! تعطیلات ، تعطیلات آخر هفته ، پیاده روی روزانه باید به یک ضرورت تبدیل شود. در غیر این صورت ، کارایی کاهش می یابد و با این کار خطر CMEA ایجاد می شود. از فعالیت بدنی اجتناب نکنید - سفرهای ماهیگیری به خانه کشور ، بازی در هوای تازه نه تنها اعصاب ، بلکه عقل را نیز تقویت می کند.
سعی کنید زمان کمتری را در اینترنت بگذرانید ، عدم تحرک جسمی می تواند فرسودگی عاطفی را تحریک کند. با صحبت کردن با تلفن همراه خود را فریب ندهید. بهترین کار این است که شخصاً در یک فضای گرم با دوستان خوب ملاقات کنید یا به یک مهمانی بروید.
برقراری ارتباط با طبیعت ، بازدید از مکان های زیبا ، برداشت های جدید از فیلم ها و موسیقی خوب تأثیر شفابخش بر سیستم عصبی خسته دارد. برداشت های منفی را از بین ببرید ، اگر احساس ظلم کردید فیلم های تاریک را تماشا نکنید. مشکلات رابطه با شریک زندگی خود را به موقع حل کنید.
فعالیت های خود را در اولویت قرار دهید: ابتدا کارهای اصلی را حل کنید و کارهای ثانویه می توانند صبر کنند.خواب سالم مهم است - حداقل 7-8 ساعت. ادویه جات را تحریک نکنید ، چای ، قهوه ، الکل را محدود کنید. همه چیز باید در جای خود و با اعتدال باشد.
اگر کتاب خواندن را دوست دارید ، ادبیات خوب بخوانید. اطلاعات اضافی و غیرضروری به راحتی مغز را مسدود کرده و زمان ارزشمندی را به خود اختصاص می دهد. از ابراز صریح احساسات نترسید - حتی اگر عصبانیت باشد ، نمی توانید خود را با منفی مسموم کنید. حداقل با نشان دادن آشکار احساسات ، می توانید از شر افرادی که نیازی به آنها ندارید خلاص شوید.
ممکن است لازم باشد داروی آرامبخش ملایمی داشته باشید. با وعده های غیر ضروری زندگی خود را ساده کنید. آنچه دردناک تر بر روان تحمیل می کند وعده هایی است که فقط به این دلیل تحقق نیافته است که شما عادت دارید مسئولیت های بیشتری را از آنچه تحمل می کنید به عهده بگیرید.