طبق آمار ، مردان بسیار بیشتر از زنان دروغ می گویند و این یک و نیم برابر بیشتر اتفاق می افتد. دانشمندان می گویند که یک جفت کروموزوم اضافی مقصر خیالی بی نظیر است که جنسیت مرد در آن مشهور است.
مبارزه مداوم زنان با دروغ های شریک زندگی اش به ندرت منجر به دستیابی به یک نتیجه مثبت می شود. در بیشتر مواقع ، یک زن سعی می کند دلیلی برای نگرش مرد نسبت به خودش پیدا کند ، زیرا فکر می کند این امر به دلیل کمبود محبت و احترام است. از دید وی ، فریب مداوم غیرقابل تحمل است و منجر به از بین رفتن روابط نزدیک می شود. او سعی می کند معشوق خود را آموزش و بازآموزی کند ، و در اعماق قلب خود برنامه هایی را برای جدایی ترسیم می کند و قادر به ادامه تحمل چنین شرایطی نیست.
طبق آمار ، افراد 3 تا 8 بار در روز دروغ می گویند. مردان این کار را خیلی بیشتر انجام می دهند ، اما زنان در دروغ بسیار متفکر و مبتکرتر هستند.
در واقع ، همه چیز بسیار پیچیده تر است. دروغهای مردانه حتی با محکم ترین روابط ، دروغ های مردانه وجود دارد و این به دلایل زیادی برمی گردد ، که بیشتر اینها به نگرش او نسبت به شریک زندگی اش بستگی ندارد. اغلب اوقات ، دروغ یک مرد ناشی از تمایل به نشان دادن خود بهتر از آنچه هست ، است. در محفلی از افراد ناآشنا ، یک فرد متواضع و خجالتی ناگهان سعی می کند خود را به عنوان یک قهرمان متعال نشان دهد ، افسانه هایی را بازگو کند و همسرش را از شرم سرخ کند. در چنین مواردی ، زن مجبور است از شهامت و صبر زیادی استفاده کند تا همه چیز را به یک شوخی تبدیل کند ، زیرا متوجه می شود که این تقصیر عقده های درونی شوهرش و تمایل وی به بالا بردن عزت نفس با چنین رفتاری است. در عین حال ، وی با اطمینان کامل از اینکه "او فقط کمی اغراق کرده" داستانهایش را خلاف واقع نمی داند.
زن نباید شوهرش را مجبور کند که خاطرات روابط قبل از ازدواج خود با زنان دیگر را تعریف کند. او مجبور نخواهد بود روح خود را خم کند ، و او مجبور نخواهد بود که به حقیقت گوش دهد.
حتی مردان باتجربه ترین مرد نیز با فراموشی نادر در مورد کارهای خانه متمایز می شوند. گاهی اوقات این به دلیل بی مسئولیتی است ، اما اغلب به دلیل عادت اعتماد به همسرتان در همه چیز است. فراموش کردن تعطیلات خانوادگی ، درخواست همسر برای خرید چیزی یا بیرون آوردن سطل آشغال ، مرد به جای یک عذرخواهی ساده ، معمولاً خیال را روشن می کند و دلایل جدی زیادی را بیان می کند که مانع انجام وعده خود شده است. او با این دروغ سعی می کند خود را از انتقاد نجات دهد ، گرچه در اعماق وجود خودش می فهمد که بهانه های او چقدر کودکانه به نظر می رسد.
اغلب اوقات یک زن خودش دروغگوی مردانه می شود. س questionال بی پایان و تلاش برای کنترل هر دقیقه از شوهرش ، که تحت کنترل هوشیارانه او نیست ، منجر به این واقعیت می شود که او مجبور است طفره برود و پیچ و تاب بخورد تا توضیحاتش منجر به رسوایی خشونت آمیز در خانواده نشود. دانستن اینکه به نظر او یک معصوم بهانه ای برای تأخیر ، مانند نوشیدن یک لیوان آبجو با یک دوست یا فقط نیم ساعت گپ زدن با یکی از آشنایان قدیمی ، منجر به جریانی از اتهامات و دریایی از اشک خواهد شد ، مرد فوراً شروع به خلق داستان های افسانه ای می کند ، که ، از نظر او ، باید فورا او را آرام کند.
اعتماد به خانواده نه تنها باعث کاهش تعداد داستان های ساخته شده توسط یک مرد می شود بلکه همسران را بسیار نزدیکتر و عزیزتر می کند. دانستن اینکه واقعیتی که به همسرش گفته شده گوش داده خواهد شد و درک خواهد شد ، حتی اگر کاملاً خوشایند نباشد ، شوهر چیزهای باورنکردنی نمی سازد. این شما را از تحقیر مداوم هر دو نجات می دهد: او دیگر دروغ نمی گوید و او وانمود می کند که به داستان های او ایمان دارد.