از دیدگاه یک روانشناس حرفه ای فریبکار ، تفاوت های ظریف بسیاری وجود دارد که امکان موفقیت "هدایت افراد از راه بینی" را فراهم می کند ، در حالی که نامشخص است. همه این تکنیک ها بر اساس روانشناسی انسان ، بر اساس کلیشه های توسعه یافته طی سالها ، بر اساس عادت یک فرد به تفکر استاندارد است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
کلاهبرداران ظاهر مناسب را انتخاب می کنند. در بیشتر موارد ، اولین و محکم ترین نظر در مورد شخص با لباس ، آراستگی و آداب او شکل می گیرد. با تعویض لباس می توانید درک کاملاً متفاوتی از یک شخص داشته باشید. این امر به این دلیل است که هزینه بالای لباس وضعیت اجتماعی پوشنده آن را تعیین می کند. و به راحتی لباس پوشیدن به طور خودکار هر کسی را به یک گروه اجتماعی دیگر منتقل می کند. یک فرد خوش لباس یک سیاستمدار ، یک رئیس بزرگ یا یک تاجر موفق در نظر گرفته می شود. فردی با لباس نظامی یا پلیس به عنوان نماینده اقتدار مورد احترام قرار می گیرد. افراد با کتهای سفید به طور سنتی ، خصوصاً از سالخوردگان ، نگرشی مطمئن ، تقریباً دوستانه دارند.
گام 2
فریبکاران اعتماد به نفس را القا می کنند. برای انجام این کار ، آنها از روش های مختلفی برای جلب اعتماد قربانی استفاده می کنند: آنها یک شهرت ، تصویر مناسب ایجاد می کنند ، مکالمه با لحنی باز و صادقانه انجام می شود ، آنها به نوعی افسانه می رسند ، چاپلوسی می کنند ، باعث ترحم می شوند. آنها به عنوان یک تکنیک ظریف تر ، "دوگانه" فریب خورده می شوند: آنها علائم واضح توجه را نشان می دهند ، با دقت گوش می دهند ، در گفتگو و سرنوشت قربانی مشارکت جدی دارند ، همدردی می کنند. برای بسیاری از قربانیان بالقوه ، تماس بدنی گاه به گاه به آنها نرم و مطیع کمک می کند. اتفاقاً غالباً کولی ها از آن استفاده می کنند.
مرحله 3
کلاهبرداران از هر طریق ممکن تصویر یک فرد بی گناه را ایجاد می کنند - این تصور که قربانی از هوش بالاتر می رود ، توانایی های ذهنی خود را کوچک می شمارد ، لبخندی احمقانه می زند و در همه چیز خدمت می کند. در نتیجه ، فریب خورده هوشیاری خود را از دست می دهد ، معتقد است که حریف به راحتی قادر به فریب او نیست. افراد مسن یا خردسال اغلب به عنوان ساده لوح ساختگی مورد استفاده قرار می گیرند.
مرحله 4
حواس پرتی را جلب می کند. این روش به طور گسترده توسط خیال پردازان و کلاهبرداران استفاده می شود. بر اساس ویژگی های روانشناختی آگاهی: توجه فرد را می توان فقط به تعداد محدودی از اشیا متمرکز کرد. به عنوان یک تکنیک پیچیده تر ، قربانی به طور مصنوعی جریان اطلاعات داده شده را افزایش می دهد ، که جذب آن برای او دشوار است ، اما اشتباه گرفتن در آن آسان است. غالباً ، برای اطمینان از موفقیت ، انتظار می رود فرد فریب خورده ، مریض یا مست باشد و ذهنیت وی به طور طبیعی کاهش یابد.
مرحله 5
از رفلکس استفاده کنید. هر فرد در پاسخ به یک تحریک خاص بازتاب مربوطه ایجاد کرده است. اگر یک گروه عظیم خودسرانه از افراد را در نظر بگیریم ، معلوم می شود که بسیاری از آنها بازتاب های یکسانی دارند. به عنوان مثال ، اگر از پشت به شخصی نزدیک شوید و شانه را لمس کنید ، موضوع به صورت انعکاسی به عقب برمی گردد. در این لحظه ، توجه او فقط معطوف خواهد بود که بفهمد چه کسی او را لمس کرده است. اگر در این لحظه شخصی به جیب او بیفتد یا کیفش را قطع کند ، متوجه نخواهد شد.
مرحله 6
جنسیت و سن قربانی در نظر گرفته می شود. بنابراین ، به عنوان مثال ، اگر یک سلسله استدلال عمدی نادرست ، اما منطقا توجیه کنید ، فریب یک مرد آسان تر است. زنان از طریق احساسات و عواطف او فریب می خورند. جوانان فرصتی برای بدست آوردن چیزی را می گیرند که به دلایل زیادی در دسترس آنها نیست: درآمد خوب ، موقعیت معتبر ، موقعیت اجتماعی ، زن زیبا و غیره. فریب افراد مسن با تظاهر به مددکاری اجتماعی ، پزشک ، پستچی راحت تر است.