چگونه می توان به اهداف دست یافت در حالی که اراده م Isn'tثر نیست

چگونه می توان به اهداف دست یافت در حالی که اراده م Isn'tثر نیست
چگونه می توان به اهداف دست یافت در حالی که اراده م Isn'tثر نیست

تصویری: چگونه می توان به اهداف دست یافت در حالی که اراده م Isn'tثر نیست

تصویری: چگونه می توان به اهداف دست یافت در حالی که اراده م Isn'tثر نیست
تصویری: راز ساختن اراده پولادین برای همیشه فاش شد !؟ نتیجه 60 سال تحقیق برای داشتن اراده پولادین 2024, نوامبر
Anonim

نویسنده در کتاب "اراده مثر نیست" می نویسد که چرا اگر فقط روی خود کار می کنید ، با نقاط ضعف خود می جنگید و شخصیت خود را تعدیل می کنید ، رسیدن به اهداف آسان نیست. وی پیشنهاد می کند با افزودن مفهوم "محیطی که در آن فعالیت می کنید" ، دیدگاه مسئله "خود و هدف" را گسترش دهد.

دویدن بدون میل چندان خوشایند نیست
دویدن بدون میل چندان خوشایند نیست

بنجامین هاردی توضیح می دهد که اکثر مردم محکوم به شکست یا موفقیت جزئی هستند که مطابق جاه طلبی ها و ادعاها نیست. دلیل این امر این است که اکثریت فوق الذکر در روحیه نگرش های روانشناسی گذشته یا قرن قبل از گذشته فکر می کنند ، زمانی که نقش اصلی به خصوصیات شخصی ، پشتکار شخصی ، کار بر روی خود ، شخصیت ، خلق و خوی فرد ، بینش فرد اختصاص داده شد… این فردگرایی ، ذاتی تفکر روانشناختی غربی ، توصیه های تاریکی و کتابهایی با عناوینی مانند "چگونه اراده را تقویت کنیم" ، خوانندگان آنها تقریباً نتیجه خاصی ندارند.

نویسنده پیشنهاد می کند با استفاده از محیطی که مردم در آن هستند ، تعهدات اجبار به کار را به آن واگذار کنید ، بنابراین مردم حتی مجبور نیستند درباره آن فکر کنند (او از اصطلاح فرویدی "بیهوشی" استفاده می کند). او در مورد شکل گیری یک محیط تحریک کننده صحبت می کند که در آن فرد انتخاب "من می توانم حفاری کنم ، نمی توانم حفاری کنم" را ندارد ، زیرا چنین محیطی به معنای بی عملی یا پیشرفت کند نیست.

نکته این است که فرد دیگر به ویژگی های شخصی اعتماد نمی کند ، بلکه خود را در چنین شرایطی قرار می دهد که حق دارد یا از فرصت بیرون آمدن ضعف ، تنبلی ، عدم تمرکز کاملاً محروم است ، با تصاویر خنده دار نمی توان حواس او را پرت کرد ، به تعویق انداخت.

چنین محیطی ایجاد شده است ، از جمله ، شامل موارد زیر است:

  • سرمایه گذاری بالا
  • فشار اجتماعی؛
  • تازگی

سرمایه گذاری زیاد زمانی است که شخص مثلاً برای خدمات خاصی پیش پرداخت کرده باشد و اکنون نمی تواند مثلاً یک وبینار را از دست بدهد. او هرگز فراموش نخواهد کرد ، او در تقویم یادداشت می کند ، زنگ هشدار را شروع می کند ، یک یادآوری تنظیم می کند. به عنوان مثال ، شخص می داند که اگر به مطالب رایگان برخورد کند ، ماهها دروغ می گوید. و اگر کسی بخواهد توسعه یابد ، مهارت جدیدی کسب کند ، مشکلی را حل کند و با پول و وقت شخصی در آن سرمایه گذاری کند ، آن را ارزشمند می داند و بر این اساس ، تلاش می کند تا به خواسته خود برسد.

فشار اجتماعی بطور گسترده توسط مایاکوفسکی مورد استفاده قرار گرفت. هنگامی که او مقاله ای تحت عنوان "چه می نویسید؟" را منتشر کرد ، او چندین اثر را ذکر کرد که هنوز ننوشته بود. مایاکوفسکی خوانندگان زیادی داشت ، همه آنها یک نسخه از روزنامه را با این مقاله دریافت کردند و دیدند که به زودی باید از شاعر انتظار کارهای فلان با فلان موضوع را داشت. بر این اساس ، این انتظارات به نویسنده اجازه نمی داد آرام شود ، امور را به بعد موکول کند ، به خود استراحت دهد و غیره ، او مجبور شد سخت تلاش کند تا انتظارات را برآورده کند و به عنوان سخنان بیکار شناخته نشود.

مثالی دیگر از فشار اجتماعی - وقتی نویسنده یوری نیکیتین رژیم گرفت ، در وب سایت خود به همه اطلاع داد (وی دارای بیشترین بازدید از سایت روسی زبان اختصاص یافته به داستان علمی است) که فلان تاریخ وزن آن بسیار زیاد است ، یک جلسه عمومی برای یک تاریخ و زمان مشخص برنامه ریزی شده بود ، کسانی که می خواهند ترازو را با خود بیاورند. در این سایت همیشه کسانی بودند که دوست داشتند نیکیتین را به اشتباهات خود وارد کنند ، بسیاری از آنها انتظار داشتند که در چنین مدت کوتاهی قادر به لاغر شدن نباشند ، و چنین فشارهای اجتماعی (به ویژه از سوی بدخواهان) نویسنده را تحریک کرده و به او اجازه نداد شب به یخچال بدود.

تازه بودن در اینجا به معنایی که ناپلئون هیل گفته است قابل درک است: "یک لرزش خوب اغلب به مغز کمک می کند ، که تحت تأثیر عادت ها آتروفی کرده است." به عنوان مثال ، شخصی تقریباً همان چیزی که خرج می کند کار می کند و درآمد کسب می کند. من بیشتر می خواهم ، اما تنبل.اگر چنین شخصی محل کار معمول خود را ترک کند ، مجبور است خیلی سریع بدنبال شخص جدیدی برود ، زیرا پس انداز ندارد ، اما صورتحساب می آید. یک شغل جدید نیاز به ورود کامل در روند کار دارد ، زیرا نه تنها یک شغل جدید ، بلکه یک تیم ، یک محل کار نیز می تواند یک مسیر جدید باشد … بنابراین ، یک شخص درگیر می شود و کار می کند (حداقل برای برخی زمان) بهتر از حد معمول

اخلاق کتاب این است که پادشاه توسط افراد کمکی ساخته می شود و اگر می خواهید به اهداف عالی دست پیدا کنید ، این نمی تواند با سوخت خصوصیات شخصی حاصل شود ، شما باید خود را در محیطی قرار دهید که چاره دیگری نخواهید داشت.

بگذارید این صدا تا آنجا که ممکن است برخلاف اعتقاد زمان ما باشد که یک شخص باید همیشه حق انتخاب داشته باشد.

توصیه شده: