به نظر می رسد که چه کسی برای شما مهم است که چه کسی را ملاقات می کنید یا چه کاری انجام می دهید. با این حال ، به محض دور شدن از قوانین ناگفته ، بلافاصله در معرض خطر مواجه شدن با سو mis تفاهم و در بدترین حالت محکومیت قرار می گیرید. و ناخوشایندترین چیز این است که شما به طور نامحسوس تحت نظر شخص دیگری قرار می گیرید و فرصتی برای زندگی طبق قوانین شخص دیگری وجود دارد.
عروسی لغو می شود
همه اطرافیان فقط می گویند وقت ازدواج و بچه دار شدن است. علاوه بر این ، یک مرد قابل اعتماد در این نزدیکی هست. همچنین همه دوستان اطراف مادران بسیاری از کودکان هستند. بنابراین ، لباس خریداری شده است ، رستوران سفارش داده شده است ، میهمانان دعوت شده اند. اما روز قبل از عروسی ، شما به وضوح فهمیدید که آماده ازدواج نیستید ، مخصوصاً با این شخص. البته می توانید به خاطر نجابت از راهرو پایین بروید. خوشبختی خود را قربانی کنید ، اما دیگران را راضی کنید. اما چرا؟ بنابراین وضعیت را به تأخیر نیندازید - هیچ کس به آن احتیاج ندارد. بسیار صادقانه تر خواهد بود اگر در این مورد به مردی بگویید. او نیز مانند شما قادر به یافتن خوشبختی خود خواهد بود. خیلی بدتر است که چند سال در مشاجره و خصومت زندگی کنید و سپس طلاق بگیرید.
من مردی کوچکتر از خودم را دوست دارم
مردان نه تنها از نظر ظاهری ، بلکه از نظر جهان بینی نیز متفاوت هستند. و در سن 25 سالگی می توانید یک فرد بالغ باشید. بنابراین ، اگر عاشق مردی هستید که سالها از خودتان کوچکتر است ، از اعلام آن نترسید. عشق متقابل نادر است و باید قدر آن را دانست. اجازه ندهید تعصب بر زندگی شما تأثیر بگذارد. فرد برگزیده را به خانواده و دوستان خود معرفی کنید ، در غیر این صورت ممکن است فکر کند شما از او شرمنده اید. و به یاد داشته باشید ، اگر او توانست شما را مجذوب خود کند ، مطمئناً بستگان شما آن را دوست خواهند داشت. اگرچه ممکن است زمان بیشتری طول بکشد.
من بچه نمیخواهم
مدتهاست که در جامعه ما این ایده ریشه گرفته است که هر زنی باید فرزند داشته باشد. و در یک سن خاص ، زایمان نیز مطلوب است. جامعه حامیان کودک بدون کودک را محکوم و تأیید می کند. و از یک طرف ، وقتی والدین شروع به پرسیدن سوال می کنند قابل درک است: "چه وقت باردار می شوید؟" ، "چه زمانی نوزادی به دنیا می آورید؟" - زیرا آنها نوه ها را می بینند. و شنیدن همین سوالات از طرف همکاران و همسایگان بسیار عجیب است. آنها هیچ ارتباطی با زندگی شما ندارند. پس دست از بهانه گیری برای آنها بردارید. این س Closeال را ببندید و هرگونه گفتگو در این زمینه را متوقف کنید. اگر این موقعیت را انتخاب کنید ، علاقه به این موضوع خیلی سریع از بین می رود. مسئله زایمان بسیار جدی است و پیروی از عقاید شخصی به طور قطعی غیرممکن است. نوزادی فقط باید به دنیا بیاید که واقعاً با تمام وجود آن را بخواهید.
همه اطراف من فکر می کنند من مادر بدی هستم
پس از تولد کودک ، شما شروع به توجه بیش از پیش به خود کردید. یا تصمیم گرفتند سر کار بروند و شوهر به مرخصی زایمان رفت. برای خانواده شما ، این بهترین گزینه است: او دوست دارد کارهای خانه را انجام دهد ، و شما حرفه ای می سازید و همیشه در فرم هستید. با این وجود ، شما در آدرس خود محکومیت را می شنوید. با این حال ، به دلایلی ، هیچ کس پدر و مادری را که فرزندان خود را به مادربزرگ ها سپرده و یا پرستار بچه می گیرند محکوم نمی کند. اما همسر شما پدری مسئولیت پذیر و دلسوز است و این خود دلیل غرور است. و فقط او و فرزند شما در آینده می توانند قدر مادر شما را بدانند.