اصطلاح "تله های ذهنی" در ریاضی دان ، فیلسوف و روانشناس ، استاد برجسته گروه روانشناسی دانشگاه تورنتو ، آندره کوکلا ، در کتابی به همین نام استفاده شده است. او به معنای واقعی کلمه "روی انگشتان خود" برای خوانندگان توضیح می دهد که چگونه مغز آنها آنها را کنترل می کند ، آزادی درونی نمی دهد و شخصیت را در یک کوتاه از حقایق نادرست نگه می دارد. در نتیجه ، زندگی ما به زنجیره ای از موانع تبدیل می شود که در مسیر هماهنگی نمی توانیم از پس آن برآییم.
دستورالعمل ها
مرحله 1
لیست تله ها زیاد است - آندره کوکلا 11 نوع را شناسایی می کند: ماندگاری ، تقویت ، تثبیت ، برگشت ، پیش بینی ، مقاومت ، تاخیر ، جدایی ، شتاب ، تنظیم ، فرمول. اولین دام موجود در این لیست ، پافشاری است. ما همچنان به کاری می پردازیم که با خواسته ها و اهداف ما سازگار نیست ، علاوه بر این ، در اجرای آنها اختلال ایجاد می کند. اصل این پدیده را می توان به صورت زیر فرموله کرد: "موش ها گریه کردند ، تزریق کردند ، اما به خوردن کاکتوس ادامه دادند." در چنین مواردی ، مهم است که به خود بگویید: من با تکمیل آنچه شروع کردم چیزی بدست نمی آورم. علاوه بر این ، من چیزی را از دست نخواهم داد ، و حتی چندین بار برنده می شوم ، و یک روند ناخوشایند و بی معنی را قطع می کنم.
گام 2
تقویت یا تلاش بیش از حد ، کارایی کم فعالیت شما را تهدید می کند. (از ویکی پدیا: "ضریب عملکرد (COP) به عنوان نسبت انرژی مفید مصرفی به کل انرژی دریافتی توسط سیستم تعریف می شود"). ما اغلب یک تعارف می شنویم: او چنین رویکرد کاملی به تجارت دارد! اما بین هزینه ها و نتایج تناسب وجود ندارد: ما در یک صف به طول یک کیلومتر ایستاده ایم تا 50 روبل صرفه جویی کنیم و برای جوشاندن تخم مرغ ، یک الگوریتم طولانی می نویسیم. در هر شرایطی ، مهم است که درک کنید سیستم داخلی شما چقدر کارآمد است ، آیا دستگاه بیکار است.
مرحله 3
رفع و برگشت تله هایی هستند که در زندگی ما رکود ایجاد می کنند. سفت شدن را نیز می توان به این دسته نسبت داد. و اگر "کشیدن گربه از دم" توسط همه به عنوان یک استراتژی اشتباه تشخیص داده شود ، بنابراین ، مثلاً ، ثابت کردن برای تمرکز روی هر رویدادی به راحتی انجام می شود. با این حال ، هنگام تنظیم ورود مهمانان ، که در یک ساعت برنامه ریزی شده است ، همه چیزهای دیگر بلند می شوند. می توانستیم فعلاً پیراهنی بدوزیم یا فیلم ببینیم ، اما بدون هیچ هدفی از گوشه ای به گوشه دیگر راه می رویم. معکوس کردن باعث می شود که شما یک مکالمه را در مغز یک هفته قبل خرد کنید ، یک رابطه کامل یک سال پیش را کالبدشکافی کنید. اما نقطه شروع ما باید به جلو حرکت کند و ما نباید تجربه خود را با قبل مقایسه کنیم. سرانجام مردگان خود را دفن کنید و زنده بمانید.
مرحله 4
تله سربی ما را مجبور می کند که کلیدهای خانه را در حالی که هنوز در اتوبوس هستیم ، بدست آوریم ، چمدان خود را یک ماه قبل از تعطیلات ببندیم و منتظر سال نو در ماه سپتامبر باشیم. از یک سو ، دور اندیشی و تدبیر است ، از سوی دیگر ، به نظر می رسد همه وقایع تا موارد ذکر شده ، ارزش خود را از دست می دهند. همچنین بین سپتامبر و سال نو یک پاییز طلایی وجود دارد و قبل از تعطیلات باید یک گزارش سه ماهه ارائه دهید. و این بسیار بیشتر از توجه شبحانه حتی "پس فردا" ، بلکه "پس از پس از آن پس از آن" سزاوار توجه است. ترس از آینده از اینجا ناشی می شود - ما کار بی مهری و مردم را تحمل می کنیم ، زیرا ناگهان از این هم بدتر خواهد شد.
مرحله 5
مقاومت اینرسی ما است. برای باز کردن در ، باید از کاناپه پیاده شوید ، برای غذا خوردن ، باید از حفاری دست بکشید. ما به سختی مشغول انجام یا انجام ندادن و تغییر کار هستیم. برای بدن ، تعویض نوعی استرس است که در یک لحظه خاص از منطقه راحتی خارج می شود. با این حال ، عبور از این منطقه تضمین موفقیت است: ما با یک عزیز ارتباط برقرار خواهیم کرد ، قدرت خود را پر می کنیم یا سطح درآمد را افزایش می دهیم.