انسان منطقی است و به سختی کسی با این بحث می کند. اما نمی توان انکار کرد که گاهی اوقات ذهن فرد توسط احساسات و احساسات گیر می افتد. این امر به ویژه در صورت نیاز به تصمیم گیری جدی خطرناک است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
تصمیم گیری در هنگام ناتوانی ذهن بسیار دشوار است. برای انجام این کار ، شما باید سعی کنید مرز بین درخواست های ناخودآگاه و احساسات ذهنی را که بر اساس چیزهای مهم نیستند ، پیدا کنید. تمرکز کنید ، سعی کنید از بیرون به خود نگاه کنید. برای انجام این کار ، از ابزاری که توسط بسیاری از نسل ها ثابت شده استفاده کنید - مراقبه.
گام 2
اگر نمی توانید با چشم یک فرد خارجی به وقایع نگاه کنید ، از کمک شخص دیگری استفاده کنید. بهتر است اگر به دوستی که با او رابطه خیلی صمیمی ندارید رجوع کنید ، بهتر است زیرا دوستان خوب معمولاً به اندازه خودشان نگران یک دوست هستند.
مرحله 3
قبل از تصمیم گیری ، اگر ذهن ناتوان است ، هر آنچه شما را نگران می کند بر روی یک کاغذ بنویسید. این به شما کمک می کند تا تمرکز کنید ، شرایط را بفهمید و به شما اجازه می دهد کمی سرد شوید. به یاد داشته باشید ، احساسات بدترین دشمن تفکر جدی هستند.
مرحله 4
اگر شما نیاز به حل یک مسئله مهم بدون داشتن اطلاعات کافی دارید ، به عنوان مثال ، از بین دو جوان یکی را انتخاب کنید ، به صدای شهود گوش دهید. جایی که منطق کمکی نمی کند ، احساسات نیز کمک می کند. باید بدانید که طبیعت اطمینان حاصل کرده است که فرد می تواند آنچه را که اتفاق می افتد تجزیه و تحلیل کند. گاهی اوقات حتی به یاد چیزی می افتد که ، به نظر می رسد ، به آن اهمیت داده نمی شود ، سپس این اطلاعات در زندگی مفید است. با بازگشت به مثال با انتخاب یک پسر ، می توان گفت که در حافظه دختر کوچکترین حرکات بچه ها وجود دارد ، عباراتی که می تواند چیزهای زیادی بگوید.
مرحله 5
آخرین اما نه کمترین ، سعی کنید شک نکنید. حتی اگر تصمیم شما اشتباه باشد ، بازهم چنین نتیجه ای بهتر از عدم نتیجه است. تردید دارید ، وقت را تلف می کنید و به طور کلی خطر از دست دادن آن را می گذرانید و زندگی این را نمی بخشد. با جریان پیش نرو. فردی قوی و با اراده باشید. از قبول اشتباهات خود نترسید ، آنچه اتفاق می افتد را تجزیه و تحلیل کنید و شاید تصمیم گیری برای شما بسیار آسان شود.