ما پنج عبارت را که به دفاع و محافظت از مرزهای شخصی کمک می کند ، تجزیه و تحلیل می کنیم ، اما بسیاری از آنها به عنوان بی ادبی اشتباه گرفته می شوند. یک الگوریتم جهانی برای مشخص کردن مرزهای شخصی.
این اتفاق می افتد که شما به شخصی چیزی مانند "شما به آن نیاز دارید ، آن را انجام می دهید" می گویید و دشمن شماره 1 می شوید. چرا؟ زیرا حریف از اینكه دستكاری او ناموفق بوده آزرده خاطر است. اما این هنوز به اندازه پرخاشگری منفعلانه برخی افراد خطرناک نیست: "من خودم می توانستم حدس بزنم" ، "فکر می کردم به من کمک می کنی" و غیره.
و در اینجا شما چنین ایستاده اید ، از یک طرف به رفتار خود افتخار می کنید (بعد از همه دفاع کردم) ، و از طرف دیگر ، هنوز احساس غرق شدن در دامنه ها را دارید. و حتی در حال حاضر شما شک می کنید که آیا کار درستی انجام داده اید … ناگهان ، و حقیقت به راحتی شیطان بود. من فکر می کنم ما همه کارها را درست انجام دادیم ، اما اجازه دهید توضیح دهیم. بیایید به عبارات عامه پسند نگاه کنیم که در مورد رعایت سالم مرزهای شخصی صحبت می کنند ، اما اغلب به عنوان بی ادبی و بد اخلاقی اشتباه گرفته می شوند.
من به آن نیازی ندارم
به محض اینکه کلمات "باید" و "باید" را از کسی شنیدید ، بلافاصله از خود بپرسید: "اینطور است؟" گوش خود را تیز نگه دارید و فراموش نکنید که چنین جملاتی را برای مفید بودن آنها و مطابق با علایق ، خواسته ها ، نیازها ، فرصت ها بررسی کنید. اگر می فهمید که واقعاً به آن نیازی ندارید ، پس با جسارت پاسخ دهید: "شما به آن نیاز دارید ، آن را انجام می دهید." و گناه را از خود دور کنید.
شما نخواستید که به شما کمک کند
در روانشناسی چنین قانونی وجود دارد: «اگر از شما س itال نشده است ، نصیحت نکنید و نظر خود را ابراز نکنید. اگر نپرسید کمک نکنید. در زندگی روزمره نیز قابل استفاده است. اگر شخصی به دلایل شخصی نتوانست از شما کمک بخواهد ، اما امیدوار است که شما توانایی های تله پاتیک دارید ، یک درخواست بی صدا و کمک را می شنوید و سپس از انتظارات خود ناامید می شوید ، این مشکل کاملا شخصی وی است.
ممکن است قبلاً اشتباه کرده باشید. به عنوان مثال ، آنها همیشه با کمک کوهنوردی می کردند و به دیگران می آموختند که می توانید سوار شوید. اما حتی اگر اینطور باشد و اکنون تصمیم گرفته اید که رفتار متفاوتی داشته باشید ، تا سرانجام مرزهای شخصی خود را تعیین کنید ، حق این را دارید که پاسخ دهید: "شما کمک نخواستید."
من قول چیزی ندادم
شاید کسی برای کمک به شما مراجعه کرده باشد ، و شما پاسخ دهید: "من در مورد آن فکر می کنم" ، "من سعی خواهم کرد" ، "من سعی خواهم کرد" ، و غیره. و سپس معلوم شد که شما نمی توانید کمک کنید ، و یک عصبانی در پاسخ پرواز می کند: "تو قول دادی". با خیال راحت می توانید جواب دهید که چیزی قول نداده اید. خوب ، اگر قول داده اید ، مطمئناً باید به آن عمل کنید. حتی اگر متوجه شده باشید که بیهوده قول داده اید ، بار دیگر در برابر تأثیرات خارجی مقاومت بیشتری خواهید کرد.
مردم تغییر می کنند. به من عادت کن
وقتی شخصی مدت طولانی بدون مرزهای شخصی زندگی می کرد ، برای همه راحت و ساده بود ، و سپس ناگهان شروع به تغییر کرد ، پذیرش این مسئله برای دیگران بسیار دشوار است. نکته این است که کل محیط ما یک سیستم است. همه چیز در آن به هم پیوسته است. مانند هر سیستم ، برای ثبات تلاش می کند. بنابراین ، هنگامی که ناگهان "متفاوت" می شوید ، اطرافیان شما سعی می کنند شما را به همان حالت تبدیل کنند: "شما چنین نبودید" ، "چه اتفاقی برای شما می افتد؟" ، "در سر شما قرار گرفت" ، "چه کسی شما را شست مغزها بیرون می رود؟ " و غیره. بسیار مهم است که بایستید و بگویید که اکنون شما اینگونه هستید و این تنها راه تعامل با شماست (ما نحوه کار را روشن خواهیم کرد). اگر شما آن را دوست ندارید ، ما هیچ کس را نگه نداریم.
"این مرا آزار می دهد …" ، "من دوست ندارم …" ، "من نمی خواهم …"
شناسایی مرزهای شخصی با بیان احساسات و شناسایی آنچه برای شما مناسب نیست شروع می شود. این همچنین شامل موارد زیر است: "مرا فریاد نزنید" ، "اذیت نکنید" ، "سعی نکنید من را دستکاری کنید" و غیره - لیست را می توان برای مدت طولانی ادامه داد. در جامعه ما تمایل به سرکوب احساسات وجود دارد. به محض این که شروع به بیان آنها و تعیین مرزهای خود کنید ، می شنوید: "Egoist" ، "Stop yakat" و … فریب این کار را نخورید.
به طور کلی ، مکانیسم جهانی برای مشخص کردن مرزهای شخصی به شرح زیر است:
- ما تماسی را که دوست نداریم متوقف می کنیم.
- ما می گوییم که آن را دوست نداریم.
- ما توضیح می دهیم که چگونه می توانید و باید با ما تعامل داشته باشید.
می توانید آن را چند بار تکرار کنید ، اما نه بیشتر. اگر حریف سرسختانه نمی شنود یا وانمود می کند که نمی فهمد ، پس او را از زندگی کنار می گذاریم.