هر زنی دوست دختر دارد. گاهی اوقات آنها عاشق می شوند ، و سپس آنها نمی دانند که با احساس غیر منتظره چه کنند. بنابراین ، آنها برای مشاوره می آیند. و اگر همسر و فرزندان قانونی نباشند همه چیز خوب خواهد بود. در این حالت چه باید کرد؟ چه توصیه ای به یک دوست متاهل که موفق به ملاقات و دوست داشتن دیگری شده است؟
در چنین شرایطی ، هر دو توصیه مشخص و امتناع قاطع از کمک به موارد ناخواسته تبدیل می شوند که می توانند مشکلات زیادی را به وجود آورند. در حالت اول ، هر دوستی که انتخاب کند ، او باز هم کسی را از دست خواهد داد - شوهر یا معشوقش. این بدان معناست که او از آنچه اتفاق می افتد نارضایتی خواهد داشت و مقصر این امر کیست؟ طبیعتاً یک مشاور. اگر فقط از توصیه به هر چیزی امتناع کنید ، خیانت به نظر می رسد. در یک لحظه دشوار مانده ، فرار کرده است … بعد از آن شما چه دوستی هستید؟ بله ، شرایط دشوار است ، اما هنوز راهی برای برون رفت از آن وجود دارد.
مشاوره نه تنها امکان پذیر است ، بلکه حتی ضروری است. نکته اصلی این است که باید مبهم باشد ، تا آنجا که ممکن است مبهم باشد. می توانید ، همانطور که می گویند ، در اطراف بوش قدم بزنید: "لازم است با دقت فکر کنید ، زمان نشان می دهد ، شما نمی توانید به تصمیم نهایی عجله کنید ، چقدر احساسات قوی است." و غیره. مهم نیست که از کلماتی مانند "صبور باشید" ، "انجام دهید" یا "نترسید" استفاده نکنید زیرا این توصیه خاصی است. به جای آنها ، باید گفت: "آنها معمولاً عجله ندارند ، ابتدا همه چیز را وزن می کنند ، و سپس آن را انجام می دهند." این اطلاعات بی ضرر در مورد چگونگی رفتار بیشتر دیگران است و اگر دوست بخواهد می تواند از تجربه آنها استفاده کند. در عین حال ، مشاور حتی سعی نمی کند از مکالمه دور شود ، دستانش را بشوید یا فرار کند. به فرد این فرصت را می دهد که بدون اینکه مسئولیت آن را بپذیرد ، در مورد همه چیز دقیق فکر کند ، تصمیم خودش را بگیرد.