رفتار متقارن یکی از اصطلاحات رایج در روانشناسی اجتماعی است. از این روش برای اشاره به موقعیت هایی استفاده می شود که فرد نظر خود ، شخصیت خود را برای جلب رضایت دیگران رها می کند.
خصوصیات رفتار سازگار
ماهیت رفتار سازگار ، میل فرد به تقلید از دیگران در همه چیز است. به طور معمول ، این حتی در شرایطی اعمال می شود که گروه استانداردهای رفتاری را مغایر با هنجارهای عمومی پذیرفته شده اتخاذ کرده باشد. به عنوان مثال ، یک دانش آموز مدرسه ، با تقلید از گروهی از همکلاسی های خود ، ممکن است سیگار کشیدن را شروع کند ، خردسالان را آزرده خاطر کند و یا اقدامات دیگری را که توسط جامعه محکوم می شود ، مجاز بگذارد. او سبک زندگی افراد اصلی در حلقه اصلی اجتماعی خود را کاملاً اتخاذ می کند و عادت ها و سلایق خود را کنار می گذارد. رفتار مطابق به ویژه هنگامی برجسته می شود که فرد ظاهر خود ، از جمله لباس و مدل مو را تغییر دهد تا مانند دیگران باشد ، حتی اگر ظاهر جدید با سلیقه او مغایرت داشته باشد.
رفتار سازگار می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. اغلب اوقات توسط افرادی که نمی خواهند با مشکل روبرو شوند ، برای خود انتخاب می شوند. آنها برای به دست آوردن اقتدار تلاش می کنند ، یا حداقل خود را در برابر محکومیت دیگران محافظت می کنند ، و همه چیز را با آنها سازگار می کنند و کاملاً مطابق نظر دیگران قرار می گیرند. با این وجود گزینه دیگری وجود دارد: فرد می تواند برای دستیابی به هدفی خود را وفق دهد ، از قوانین گروه پیروی کند.
رفتار مطابق معمولاً تنها در صورتی قابل قبول تلقی می شود که به شخص کمک کند با پذیرفتن نظر اکثریت صحیح ، از اعتیاد و صفات خلاص شود. به طور کلی ، موفق ترین گزینه تنها استفاده از برخی عناصر رفتار سازگار است ، به شرطی که فرد فردیت خود را حفظ کند. این باعث می شود که خودش باقی بماند و در عین حال روابط خوبی با دیگران برقرار کند.
رفتارهای مطابق
رفتار متقارن دو نوع اصلی دارد - داخلی و خارجی. در حالت اول ، ما در مورد موقعیت هایی صحبت می کنیم که شخص نظر یک گروه را برای نظر خود بگیرد. در مرحله دوم ، او فقط از نظر ظاهری به چارچوب های خاصی که در یک جامعه خاص اتخاذ شده است ، پایبند است - به عنوان مثال ، او از لباس هایی استفاده می کند که پوشیدن آنها معمول است ، آداب خاص را رعایت می کند.
همچنین سه نوع رفتار سازگار دیگر نیز وجود دارد. اولین مورد ، تسلیم است ، زمانی که فردی فقط شرایط خارجی را برآورده می کند و تأثیر گروه بر او محدود به یک موقعیت خاص است. دوم شناسایی ، وقتی افراد شروع به شبیه شدن به دیگران می کنند ، دقیقاً قوانین رفتاری را رعایت می کنند و این انتظار را از دیگران دارند. سوم داخلی سازی است ، یعنی همزمانی کامل سیستم ارزشها ، سلایق ، ترجیحات یک شخص و نمایندگان گروه.