برای خلاص شدن از اعتیاد به غذا ، باید علل واقعی وقوع آن را درک کنید. یک روانشناس یا روان درمانگر می تواند در این زمینه کمک کند ، اما درک مشکل از طرف بیمار نیز مهم است.
اگر تصویری از شخصی که از اعتیاد به غذا رنج می برد تصور کنید ، تصویر ناامید کننده خواهد بود. غالباً ، این تنهایی و فقدان هرگونه سرگرمی است ، در حالی که تنها لذت در زندگی رضایت از گرسنگی است. غذا "دوست" است ، تسلی دهنده ، در دسترس ترین راه شادی ممکن است.
چنین افرادی قادر به مقاومت در برابر بی اهمیت ترین تجربه نیستند ، که به نظر می رسد جهانی بسیار فراتر از آن است که واقعاً است. در پایان ، هنگامی که ضرورت پیدا می کند تا از وابستگی پاداش دادن به خود با چیز خوشمزه برای استرس بعدی خلاص شوید ، بدن با اعتراض پاسخ می دهد.
نقض سلیقه از کجا ناشی می شود؟
با درک اینکه درمان ضروری است ، باید دلیل واقعی اتفاقات را درک کنید ، که در اکثر بیمارانی که درخواست کمک کرده اند ، باید در دوران کودکی عمیق بدنبال آنها باشید. غیر معمول نیست که والدین مسئول سعی می کنند ، به بهای تلاشهای باورنکردنی ، کودک دلبندشان را به هر قیمتی تغذیه کنند و اگر تقریباً یک قسمت بالغ از آن خورده شود ، پیروز می شوند.
کودک چه حسی دارد؟ بعید است که او از روند غذا خوردن لذت ببرد و طعم و رایحه بخشی را که مادرش با عشق تهیه کرده احساس کند. در این لحظه ، بدون احساس طعم و مزه ، جذب می شود و با حجم زیادی از قطعات یا قاشق خفه می شود.
اگر این عمل روز به روز انجام شود ، به زودی بخشهای عادی به امری عادی تبدیل می شوند. کودک بدون توجه به احساس فیزیکی گرسنگی و چشایی ، در وعده شام چندین بار بیش از نیاز خود غذا می خورد. پزشکی این شرایط را "برودگی دهان" می نامد.
یک وضعیت استاندارد دیگر در خانواده ، وقتی اشتهای خوب و بخشی کاملاً خورده شده به خاطر یک مادر یا مادربزرگ ، باعث ستایش و شادی عمومی شود ، به هزینه های مشابه تربیتی تعلق دارد. کودک تقریباً احساس برنده شدن می کند و همچنین خوشحال است که امروز وضعیت خوبی دارد.
اما اگر فقط امتناع می کنید یا به اندازه کافی غذا نمی خورید ، توهین ، سرزنش و سایر انواع نارضایتی اجتناب ناپذیر است. مامان گاهی اوقات این را به عنوان یک توهین شخصی می داند که کارش در اجاق گاز بی ادعا شده است. بنابراین ، کودک یک عقده احساس گناه ایجاد می کند که فقط با خوردن قسمت بعدی می تواند جبران شود.
عادت "تصرف" مشکلات
هر دو مثال اول و دوم به طور خودکار منجر به نقض احساسات چشایی و عدم کنترل میزان غذای خورده می شود. اولین قدم در درمان بازگرداندن حساسیت جوانه های چشایی و توانایی تشخیص مقدار مورد نیاز است.
در میان افراد مبتلا به اعتیاد به غذا ، اکثریت افراد مستعد اضطراب و افسردگی هستند که از طریق غذا به راحتی "درمان" می شوند. در راه کار مشکلی پیش آمد ، در راه یک کیک خریداری کردیم و یک باره آن را خوردیم. من از یک درگیری خانگی دیگر با شوهرم (همسر) ناراحت شدم - نان به کمک آمد. در نگاه اول ، به نظر می رسد که مشکل برطرف شده است ، اما در واقع ، "تصرف" آن ، فرد فقط عادت را تشدید می کند.
این مسئله به یک اعتیاد گسترده دیگر شبیه است - الکل ، وقتی هر مشکلی در آبجو ، شراب "غرق شود" و سپس در مورد قوی تر. برای اینکه یک بار برای همیشه از شر اعتیاد بیش از حد غذا خلاص شوید ، باید راه دیگری برای کنار آمدن با استرس پیدا کنید. کدام یک - این امر به علت احساس طاقت فرسای اضطراب بستگی خواهد داشت ، منابع بسیاری از آن وجود دارد. به هر حال ، افراد مختلف احساسات و عواطف مختلفی دارند.