در زندگی مواقعی وجود دارد که هیچ چیز کارساز نیست ، همه چیز از کنترل خارج می شود ، انواع موانع بوجود می آیند و متوجه می شوند که کل جهان با آن مخالف است. در این لحظات ، به دلیل هر چیز کوچکی ، اعم از تخم مرغ سوخته یا یک تلفن مرده ، می توانید کاملاً قلب خود را از دست دهید: تلاش های ناموفق برای ادامه کار منجر به این واقعیت می شود که شما دست از کار می کشید و نمی خواهید انجام دهید هر چیزی. هر اتفاقی بیفتد ، باید سعی کنید از آن جلوگیری کنید.
دستورالعمل ها
مرحله 1
ابتدا باید آرام و آرام باشید. موضوع از شما دور نخواهد شد ، اما نگرش نسبت به این موضوع می تواند کاملاً منفی شود ، که نتیجه بعدی آن را تعیین می کند. شما باید همه کارها را کنار بگذارید و فقط آرام باشید. هر فرد به زمان خاصی نیاز دارد تا افکار از ذهن خود خارج شوند: کسی - یک ساعت ، کسی - یک هفته. وقتی تمام منفی ها هنوز شما را ترک کردند ، می توانید شروع به تجزیه و تحلیل وضعیت و سازماندهی یک برنامه اقدام بعدی کنید. اگر نمی توانید مدت طولانی آرام باشید ، می توانید از روش های مدیتیشن استفاده کنید ، یک حمام آرام بخورید ، یا فقط به تنهایی در پارک قدم بزنید.
گام 2
تجزیه و تحلیل وضعیت شامل تعیین دلایل بوجود آمدن پرونده است و دلایل آن باید عینی باشد. اگر کاری را که دوست دارید دوست ندارید ، اگر از برنامه روزمره خود متنفرید ، آن را نزد خود بپذیرید. اعتراف کنید و زندگی خود را کاملا تغییر دهید. و خوشحال باشید که این را فهمیدید ، و نه دیرتر از 10 سال بعد ، زمانی که تغییر زندگی شما بسیار دشوارتر است. حل مشکلات بدون درک دلایل واقعی غیرممکن است. در اینجا شما نیازی به ترس از افکار منفی در حال ظهور ندارید ، که می تواند فرد را بیش از پیش به افسردگی سوق دهد ، زیرا یک فرآیند آگاهانه و غیر آشفته در حال انجام است.
مرحله 3
وقتی همه فکرها در ذهن کنترل می شوند ، تغییر آنها از یک قطب به قطب دیگر کاملاً آسان است. این مرحله بعدی خواهد بود. باید همه افکار منفی را با کمک تصدیق یا خودهیپنوتیزم جایگزین افکار منفی کرد. خلق و خوی انحطاطی باید خوش بینانه شود ، امید به شکست باید با موفقیت جایگزین شود ، نگرش نسبت به محیط و نسبت به خود مثبت باشد. این تنها راه تشویق دوباره خودتان است. برای نتایج آینده برنامه ریزی کنید ، اهداف جدید تعیین کنید ، مسیرهای جدیدی برای توسعه تعیین کنید - نکته اصلی این است که بی حرکت نمانید. برخی در این زمینه بسیار به دسیسه های دشمنان و رقبا کمک می کنند: برای اینکه آنها را خشنود نکنند ، شخصی در مسیر رسیدن به هدف گرامی کوه ها را روشن می کند.
مرحله 4
باید فهمید که هر افتادن در مسیر زندگی فرصتی جدید برای دستیابی به چیز دیگری است. از نظر مالی ناموفق - خلاق باشید. از خیانت یکی از عزیزان جان سالم به در برد - قلب خود را برای آشنایان جالب جدید باز کنید. ماشین را ربوده - به زیر مترو بروید یا بگذارید پسرتان سوار شما شود. اگر از شغل خود اخراج شده اید ، با خانواده خود به والدین پیر و همیشه منتظر خود به روستا بروید. همه چیز درست می شود و شما حتی نمی توانید بفهمید که چگونه این اتفاق افتاده است. با کمال تعجب ، بیشتر اوقات ، بیشترین چشم انداز رشد در بزرگترین شکست ها است. یک پاداش در اینجا تجدیدنظر در ارزشهای زندگی خواهد بود: هیچ چیزی بالاتر از خانواده و سلامتی عزیزان شما نیست.
مرحله 5
هنگامی که در لحظه بعدی می خواهید همه چیز را رها کرده و از آن دست بکشید ، دستاوردهای خود را بخاطر بسپارید: از مهمترین موارد فارغ التحصیلی از مدرسه اقتصاد انگلیس تا موفقیت های ناچیز اما سرگرم کننده ، به عنوان مثال برنده شدن در یک مسابقه خانوادگی پیراشکی. شما باید بنشینید و یک لیست کامل از این پیروزی ها ، و یک لیست نسبتاً بزرگ ، به عنوان مثال ، از 50 موفقیت را تهیه کنید. به صورت دوره ای ، می توان آن را تکمیل کرد ، و وقتی بی تفاوتی بعدی نزدیک می شود ، می توانید آن را دریافت کنید و بخوانید. همچنین می توانید لیستی از درخشان ترین و غیرمعمول ترین تعارفات یا عبارات دلگرم کننده ای را که به شما خطاب می شوند ، تهیه کنید.
مرحله 6
برای جلوگیری از انحطاط در آینده ، بعضی اوقات می توانید شرایطی ایجاد کنید که شامل خارج شدن از منطقه راحتی شما می شود.آنگاه مشکلات و موانع موجود در راه رسیدن به هدف در زندگی واقعی به منزله پایان جهان تلقی نخواهد شد. شما می توانید کارهای کاملاً متفاوتی انجام دهید: اگر از جمع کثیری از مردم احساس ناراحتی نمی کنید ، مخصوصاً در هر سمینار شرکتی یا بین المللی شرکت کنید. اگر احتمال اجرای برنامه در مقابل تماشاگران شما را ترساند ، در یک مسابقه کارائوکه در نزدیکترین باشگاه ثبت نام کنید. اگر تصویری تثبیت شده دارید که سالها بوی گلوله می دهد ، از آرایشگاه پسر غیر رسمی خود و غیره کارت ویزیت بخواهید.