شخصیت های هماهنگ درونی اغلب تأثیر مطلوبی ایجاد می کنند. این به خاطر این واقعیت است که بودن در کنار آنها دلپذیر است. آنها فضای ارتباطی را در ارتباط ایجاد می کنند و گفتگوی آنها همیشه احساس راحتی می کند. چگونه می توان به هماهنگی درونی دست یافت؟
دستورالعمل ها
مرحله 1
با جستجوی منابع ناهماهنگی در زندگی خود شروع کنید. این می تواند یک کار مورد علاقه ، عدم رضایت از رابطه و عدم اطمینان در مورد آینده باشد. اگر شغل خود را دوست ندارید ، به دنبال راه هایی برای ایجاد تغییر باشید. البته ، شما نمی توانید همه چیز را ناگهانی کنار بگذارید - در بیشتر موارد بهتر است به دنبال فرصتی برای کار در یک زمینه مرتبط باشید. به عنوان مثال ، یک پسر برنامه نویس که تعامل انسان را با کامپیوتر ترجیح می دهد می تواند در یک سرویس پشتیبانی کار کند. در آنجا می توانید یک دختر خوب را ملاقات کنید و از نظر او بسیار معتبر به نظر برسید - آیا آغاز یک عاشقانه زیبا نیست؟
گام 2
اگر رابطه رضایتبخش نیست ، در اصل تعیین کنید که چه چیزی اشتباه است و آیا می توان آن را تغییر داد. با این حال ، شما قادر نخواهید بود که تمام زندگی خود را تحمل کنید - شاید بهتر باشد شریک زندگی خود را تغییر دهید. بعید به نظر می رسد که یک دانشمند غایب در آینده به یک الیگارشی تبدیل شود. و اگر این مسئله از نظر شما اصولی است ، به این فکر کنید که آیا فرد مناسبی در کنار شماست.
مرحله 3
در زندگی خود به دنبال منابع هماهنگی باشید. بسیاری از افراد برای ایجاد تعادل درونی احتیاج به راحتی خارجی دارند. و بالعکس ، برای شخصی که هماهنگی درونی را احساس نمی کند ، اغلب اوقات ظاهر ، زندگی روزمره و فعالیت های جالب اوقات فراغت چیزهای زیادی را ترجیح می دهد. این یک دور باطل نیست: اگر برای حفظ هماهنگی خارجی تلاش کنید ، به زودی در داخل احساس راحتی خواهید کرد. آزمایش کنید و دریابید چه چیزهایی شما را به خواب می اندازد ، خشنود می کند و شما را وادار می کند. کسی نیاز به خواندن مجلات روانشناسی دارد ، کسی نیاز به رفتن به نمایش های مد دارد. یا شاید فقط یک حمام با کف رنگارنگ باعث شود شما مانند یک کودک از زندگی لذت ببرید. شاید وقت آن رسیده است که کاغذ دیواری قدیمی خود را به یک کاغذ دیواری تغییر دهید. جستجو کنید و روش های فردی خود را برای احساس خوب پیدا خواهید کرد. محقق واکنشهای خود شوید.
مرحله 4
ارزش ها و اولویت های خود را درک کنید. شاید این ثبات نیست که برای شما مهم است ، بلکه ماجراجویی و لحظات روشن زندگی است. و شما خود را مجبور می کنید که وجود خسته کننده ای را رهبری کنید ، زیرا آنها از کودکی سعی کردند ارزش های دیگران را به شما القا کنند. سرزنش دیگران بی معنی است. فقط مقیاس اولویت های خود را پیدا کنید و برای زنده کردن آنها برنامه ریزی کنید. این به شما کمک می کند تا چیزهایی را در روح خود مرتب کنید که بدون آنها هیچ هماهنگی وجود ندارد.