اگر به اطراف نگاه کنیم و به اطراف خود نگاه کنیم ، در این صورت می بینیم که همه افراد متفاوت هستند و هرکدام به روش خاص خود را نشان می دهند. کسی مانند یک کتاب باز است ، احساسات و انگیزه های خود را کاملا پنهان نمی کند ، برعکس ، کسی بسته است و هرگز آنچه را در روح او است نشان نخواهد داد. غالباً چنین افرادی ، دائماً احساسات و عواطف خود را کنترل می کنند ، خود از انزوای خود رنج می برند و از این واقعیت که نمی توانند درونی باز شوند ، رنج می برند. این امر باعث می شود که آنها نتوانند با طبیعت و افراد اطراف زندگی کنند و علت روان رنجوری و افسردگی است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
بنشینید و دلایل غرایز ، انگیزه ها و خواسته های خود را سرکوب کنید. غالباً این مشکلات در کودکی وضع می شد و نتیجه تربیت دقیق بود ، وقتی بزرگسالان اجازه بروز آنها را نمی دادند. این محدودیت ها به این دلیل شده است که بعد از بزرگ شدن ، اکنون خودتان با محدودیت های زنجیره ای غیر ضروری روبرو می شوید.
گام 2
این غالباً در مورد انگیزه های خلاقانه اعمال می شود که محقق نشده است. به این فکر کنید که از کودکی چه می خواستید و از چه چیزی محروم شدید. اگر دوست داشتید نقاشی بکشید ، فوتبال بازی کنید ، آواز بخوانید یا یک راه آهن مخصوص کودکان می خواهید ، اکنون این کار را به خودتان بسپارید. هیچ کس شما را در انجام هر کاری که دوست دارید در هر سنی اذیت نمی کند.
مرحله 3
این را بفهمید که در واقع مردم و جهان با شما همانگونه رفتار می کنند که خودتان می خواهید. رابطه شما با دنیا یک تصویر آینه ای از رابطه شما با آن است. روح خود را باز کنید و از ترس از درک شدن و صدمه دیدن دست بردارید. از میان آشنایان خود افرادی را انتخاب کنید که از برقراری ارتباط با آنها راضی هستید و از آنها انتظار پستی و خیانت ندارید. بیشتر اوقات با آنها باشید ، در مورد مشکلات خود و جهانی بحث کنید ، یاد بگیرید که باز شوید و از آن نترسید.
مرحله 4
خود را درک کنید و بیشتر اوقات ستایش کنید ، همه پیروزی های خود را جشن بگیرید و شکست ها را فقط به عنوان مشکلات موقتی درک کنید. بعد از مدتی ، شما عاشق خود خواهید شد و خجالتی و پیچیده تر می شوید. اگر کسی شما را آزرده کند ، دیگر آزرده نخواهید شد و در پوسته خود نزدیک خواهید شد ، بلکه به راحتی به این شخص بخندید و ارتباط دوستانه با او را متوقف کنید.
مرحله 5
بیاموزید آنچه را که واقعاً برای شما ارزشمند است شناسایی و ارزش گذاری کنید. از دنیای درونی خود محافظت کنید و همه چیزهای ساده را به قلب خود نگیرید. از اینکه مضحک یا ساده لوح به نظر برسید نترسید ، به عقاید دیگران و قراردادهای غیرضروری نگاه نکنید. روح خود را باز کنید و با جهان ارتباط برقرار کنید ، چیزهای خوبی در آن وجود دارد.