زد و بندهای لفظی: چگونه تسلیم تحریکات نشویم

زد و بندهای لفظی: چگونه تسلیم تحریکات نشویم
زد و بندهای لفظی: چگونه تسلیم تحریکات نشویم

تصویری: زد و بندهای لفظی: چگونه تسلیم تحریکات نشویم

تصویری: زد و بندهای لفظی: چگونه تسلیم تحریکات نشویم
تصویری: چگونه در موقعیت های تقابلی/ ناراحت کننده فکر کنیم - جردن پیترسون 2024, ممکن است
Anonim

مردم گاهی به درگیری می افتند … به دلیل برخی حادثه ها ، روابط متناقض ، شخصیت تمسخرآمیز ، غیر قابل سرکوب … آنها شروع به بی ادبی ، بدرفتاری ، کنایه می کنند … و در هر تیم معمولی همیشه یکدیگر را مسخره می کنند. شما نمی توانید بدون خنده های سالم و شاد ناشی از ظاهر ، رفتار ، رفتار غیرمعمول کسی … - نه در مدرسه ، نه در محل کار ، و نه در خانه.

گاو نرهای Provocators از این مجموعه
گاو نرهای Provocators از این مجموعه

در شرایط خاص و برای روابط خاص ، تشدید رابطه هیچ معنایی ندارد ، اما خنثی سازی اوضاع با یک خنده دوستانه و شاد شیرین ترین کاری است که می توان انجام داد. با توجه به اینکه هم شما "سوار می شوید" ، و هم مهاجم جایی در آنجا است ، در زیر.

بنابراین ، چگونه در برابر تحریک تسلیم نشوید ، تا یک ضربه لفظی به جانب خود وارد نکنید و با خنده ای جهانی و دوستانه اوضاع را خنثی کنید؟

تکنیک "بومرنگ" در زد و بندهای لفظی … - تو مرا آزار می دهی - و چگونه مرا آزار می دهی … - و تو باحال هستی - و چقدر باحال هستی … - تو ، می بینم ، انگشتت را نگذار دهان - تو ، می بینم ، انگشت خود را در دهان خود قرار نده … - "چگونه رفتار می کنی؟ من نمی توانم ناراحت شوم! - شما نمی توانید ناراحت شوید - جدا شوید!" (مانند: "من در ابتدا به دو قسمت تقسیم شدم ، و سپس از نحوه تقسیم من ناراحت می شوم …" کوارتت "من")

تکنیک "من خیلی بدتر هستم" - شما کج و معوج هستید - نه ، من خیلی بدتر هستم ، علاوه بر این ، من همچنین با مشکلاتی روبرو هستم … - می بینم که در مشکلات غرق شده اید - چرا شما … ، همه چیز خیلی بدتر است… - شما شرکای غیرقابل اعتمادی هستید! - و آشنایان من حتی بدتر هستند.

"این …" - آیا به خاطر می آورید که چگونه احمق را بازی کردید؟ - این است … ، این زمانی است که من … (از این پس داستان خنده دار شما) - چرا این کار را کردی؟ - اینطور است ، بنابراین من به یاد می آورم چگونه پاشا به نوعی انجام داد … (از این پس یک داستان خنده دار درباره "پاشا").

"پس چه ، اما …" - "شما یک احمق هستید - پس چه ، اما خوب خواهد بود که ذهن خود را سایه بزنید" - "شما مرتباً همان اشتباهات را می کنید - پس چه ، اما من مجبور نیستم فشار بیاورم و اختراع کنم جدید "- احمقانه است - اما چقدر گل …

در یونان باستان ، دیوژنس از سینوپ به دلیل توانایی خود در پاسخ دادن به ضربه معروف شد. بسیاری از نوشته های قدیمی در مورد دیوانگی های او نوشته شده است. دیوژنس قبل از تبدیل شدن به یک شخص عجیب و غریب و فیلسوف ، سکه هایی ضرب کرد. اما خیلی زود او را گرفت که پول را قطع کرد. بعداً ، دشمنانش بیش از یک بار این "گناه جوانی" را برای او یادآوری کردند. دیوژنس به آنها پاسخ داد: "پس چه ،" در كودكی ، من نه تنها سكه ها را قطع كردم ، بلکه تخت را خیس كردم! " بدخواهان به نوعی دیوژنس را سرزنش کردند که وی از مکانهای گرم و ناشایست بازدید می کند. دیوژن اعتراض کرد: "پس چه؟" - و گاهی خورشید به داخل حفره آب نگاه می کند. اما به همین دلیل کثیف تر نمی شود »(از کتاب ایگور واگین« چگونه می توان گفتگو را به جای او قرار داد. روش های حمله لفظی »).

توانایی به راحتی و مهمتر از همه ، خنده دار بودن ، صحبت کردن در مورد کاستی ها ، خلع سلاح دشمنان - چرا که اگر چسبیده نباشید بیشتر به شما بچسبید (و به طور کلی چیزی برای چسبیدن وجود ندارد).

بیایید ادامه دهیم … پیش بینی یک برخورد لفظی … حملات کلامی نه تنها می تواند به پوچی خلاصه شود ، بلکه می تواند پیش بینی کند ، بای پس کند ، آنچه را که می خواهند در پاسخ بگویند ، از قبل تلفظ کند ، مخالفت کند.

- بنابراین وارد شدی و حالا شروع می کنی … "این را بردار ، انجامش بده …" - بله ، بله ، من می دانم در مورد آن چه فکری می کنی: "چه خوکی اینجا نشسته است …" ، علاوه بر این ، من می دانم آنچه بیشتر به من خواهی گفت …

تکنیک "آیا دوست داری …" - "چرا ساکت شدی؟ - آیا دوست داری دیوانه شوم؟" - "و شما یک طفره زن هستید … - خوب ، پس چه ، و دوست دارید من یک طفره زن باشم؟" - "ای دختر بزرگ! - دوست داری من را مجبور به التماس کنم؟" - "فکر می کنم زیاد می نوشی! - آیا بهتر است زیاد بخورم؟" - "چرا مثل گزش راه می روی؟ - دوست داری مثل گزیده راه بروم؟"

تکنیک "این روش بهتر از آن است …" - "مگس شما دکمه ای ندارد! - یک مگس دکمه ای بهتر از یک کیف پول دکمه ای دکمه ای بهتر" - شما مدل موی خود را روی سر خود ندارید ، بلکه یک دسته زباله دارید! - انباشت سطل آشغال روی سر بهتر از سر است! و همچنین: - من باور نمی کنم! - و من هم باور نمی کنم - در مورد تو الكساندر گفت كه تو كمی احمق هستی … - بیا … ، سر او را محكم زدی؟ - تو فقط به خودت فکر می کنی! - بله ، به چه شخص دیگری فکر کنم؟ - شما یک دیوانه هستید - بله ، نه ، من دیوانه نیستم ، فقط امروز شرایط به نوعی بازیگوش است. چرا اینقدر جدی هستی؟ - دختر ، من تو را جایی دیدم - کاملاً محتمل است که من اغلب به آنجا بروم … - "شما زیاد از طریق تلفن صحبت می کنید! - خوب است که من کسی را دارم که با او چت کنم …" - "به نظر می رسد که در طول عملیاتی که آنها مغز شما را فراموش کردند و دوباره سرمایه گذاری کردند! - بله ، و از آن زمان وزن ایده آل دارم."

تکنیک "احمق را روشن کن" - تو یک احمق هستی - من تحت معالجه هستم … - چطور چاق شدی - آیا تو هم متوجه شدی؟ به همین دلیل پل امروز زیر من لرزید … - تو یک آدم ابتدایی هستی! - بله ، و من به آن افتخار می کنم … - چرا اینقدر ناامن هستی؟ - در کنار یک زن زیبا ، من همیشه گم می شوم ، سرخ می شوم ، خجالتی هستم … - شما یک شراب مست هستید ، یک زشت - بله ، این اتفاق می افتد کمی ، بله ، شما انگلی هستید - بله ، کمی وجود دارد … - بله ، نه کمی ، اما زیاد - بله ، هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد … (خوب ، چگونه با چنین شخصی صحبت کنیم؟ - زودتر یا بعداً همه شروع به لبخند زدن می کنند …) - چرا اینقدر کسل هستی؟ - ببخشید من امروز احمقم ، خوب نمی فهمم ، به نظر می رسد آنچه شما گفتید فقط مجموعه ای از کلمات است.

- شما احمق را روشن نمی کنید - بله ، من آن را خاموش نکردم … - و شما خنده دار هستید - بله ، من می دانم ، ما قبلاً گفتیم …

بعلاوه ، همه با توجه به شرایط …: می توانید به شوخی ادامه دهید ، یا می توانید جدی صحبت کنید - پرتاب س questionsال ، رانندگی در اطراف شخص ، ارائه پیشنهادهای سخت.

نمونه هایی از کتاب Litvak M. E. "آیکیدو روانشناختی": - شما یک احمق هستید - چقدر سریع فهمیدید که من یک احمق هستم. برای چندین سال موفق شدم آن را از دید همه پنهان کنم. با درک شما ، آینده ای عالی در انتظار شماست! من فقط تعجب می کنم که رئیسان شما تاکنون از شما قدردانی نکرده اند!

صحنه ای که در اتوبوس اتفاق افتاده است: - تا کی می خواهید دور خود را بزنید؟! - بلند - اما بالاخره کت من می تواند روی سرم قرار بگیرد! - شاید - هیچ چیز خنده داری نیست! - در واقع ، هیچ چیز خنده داری وجود ندارد (یک خنده دوستانه وجود داشت). در متن همچنین از نمونه هایی از کتاب های ایگور واگین "خرگوش ، ببر شوید" ، "چگونه می توان گفتگو را در جای خود قرار داد روشهای حمله لفظی" استفاده کرد.

توصیه شده: