اخلاق در جامعه شناسی یکی از چهار کارکرد اجتماعی است که ساختار جامعه اجتماعی را تشکیل می دهد. کیلوگرم. یونگ در آثار خود اخلاق را "احساس" می نامید. از نظر افراد بااخلاق ، مهمترین نکته برخورد عاطفی و شخصی نسبت به هر چیزی است که آنها را احاطه کرده است.
منشوری که یک فرد از نوع اخلاقی از طریق آن جهان پیرامون خود ، خود ، افراد دیگر را تفسیر می کند ، یک نگرش است. نگرش شخصی ، ذهنی یا نگرش جهانی است ، ارزیابی برخی از پدیده های پذیرفته شده در جامعه. به عنوان مثال ، "دروغ برای نجات / برای خوب" بیشتر یک پدیده اخلاقی است تا یک منطق.
اخلاق یک کارکرد اجتماعی گرا است. شما می توانید ارتباط اخلاق را به عنوان یک کارکرد اجتماعی با اخلاق به عنوان یک سیستم هنجارها و قواعد تعیین کننده تعامل در جامعه مشاهده کنید. تمرین نشان می دهد که افراد با اخلاق در مسائل اخلاقی و آداب و معاشرت احساس اطمینان و آزادی بیشتری نسبت به منطق دانان دارند.
اخلاق در ساختار نوع اجتماعی مسئولیت توانایی فرد در ایجاد و ایجاد نگرش نسبت به جنبه های مختلف و با جنبه های مختلف واقعیت است. این افراد خاص باشند ، "من" خود شما یا برخی از وقایع ، حوادث ، اشیا and و اشیا.
در بیشتر موارد ، ویژگی های زیر می تواند ظاهر یک فرد از نوع اخلاقی را تشخیص دهد:
- حالت های چهره ای متحرک ، غنی و گاهی پانتومیم ؛
- تنوع متنوعی که اخلاق شناس در مکالمه استفاده می کند.
- استفاده از استنباط های مختلف زبانی-کلامی که برای حفظ تماس در حین ارتباط طراحی شده اند ("اوه" و "آه").
افراد اخلاقی برقراری ارتباط و حفظ روابط آسان تر از افراد منطقی هستند. به عنوان یک قاعده ، رهبران غیررسمی در گروهی که به بهبود یا وخیم شدن روابط درون گروهی کمک می کنند ، اصول اخلاقی هستند.
اخلاق در جامعه شناسی می تواند درون گرا (سفید) و برونگرا (سیاه) باشد.
اخلاق درون گرا ، اخلاق روابط بین افراد ، اخلاق ارزیابی شخصی است. انواع اخلاقی سفید در جامعه شناسی شامل انواع زیر است: داستایوسکی ، درایزر ، ناپلئون ، هاکسلی.
اخلاق برونگرا اخلاق عواطف ، اخلاق یک نگرش جهانی و جهانی نسبت به چیزی و ارزیابی احساسی از هر آنچه اتفاق می افتد است. انواع اخلاقی سیاه در جامعه شناسی شامل انواع زیر است: هملت ، هوگو ، یسنین ، دوما.