امروز ، مرتب کردن بر اساس لیست نامه های پستی ، در یکی از نامه ها من مجذوب یک جمله شده بودم: "فقیر بودن آسان است: مغز خود را خاموش می کنید ، دستان خود را رها می کنید و پس از مدتی در شرکت مربوطه قرار می گیرید بوییدن مردم در جایی نزدیک ایستگاه مترو … "فکر کردم ، اما به هر حال ، به ظاهر سهولت دستیابی به ثروت توسط افراد دیگر ، ضلع دیگر سکه را نیز دارد که 80٪ مردم آن را نمی بینند و نمی خواهند متوجه شویم ، زیرا توجیه خود را در این حد فقیر و ناراضی آسان تر از درک این است که چگونه بسیاری از افراد ثروتمند ثروت خود را بدست می آورند ، و حتی بیشتر از این است که از این راه عبور کنند و با وجود همه چیز ثروتمند شوند.
ثروتمند شدن آسان نیست - شما باید دائماً اهداف تعیین کنید و به سمت آنها بروید ، به نتیجه برسید ، به خود و محیط خود انگیزه دهید هر روز … ثروتمند بودن به معنای بیرون آمدن از منطقه آسایش است ، شروع به انجام کاری متفاوت ، تعبیه اهداف جدید عادات زندگی خود را داشته باشید ، دائماً از فن آوری های جدید ، راه حل های جدید آگاه باشید ، اطلاعات زیادی را پردازش کنید ، به طور کلی ، دو برابر سریعتر کار کنید و چندین برابر بیشتر کار کنید ، زیرا جهان ساکن نیست ، اما با جهش و مرز رشد می کند ، و برای همگام شدن با آن باید تلاش های باورنکردنی انجام شود.
من می خواهم تجربه شخصی خود را به اشتراک بگذارم ، شاید برای کسی مفید باشد. مدتی پیش ، به دلیل سرمایه گذاری نابجا (بدهی ، وام ، کمبود کار و به طور کلی هر فعالیتی) به یک حفره مالی جدی افتادم ، وضعیت خود را به خاطر می آورم - خاطرات مربوط به افسردگی وحشتناک هنوز زنده هستند. دستها افتاد و من نمی دانستم چه باید بکنم ، چگونه از این همه خلاص شوم.
چندین هفته از زیر تختخوابم بیرون نمی آمدم ، فقط غر می زدم و خودم را می زدم ، خیلی ترسناک بود. این ترس همه چیز را تحت الشعاع قرار داده ، توانایی انجام هر کاری را کاملاً فلج کرده و حداقل به نوعی فکر می کند. برای خودم ، من هیچ راهی برای خروج از این وضعیت نمی دیدم. افکار منفی آنقدر من را به درون قیف آنها می کشاند که روزی خودم را گرفتم که فکر می کنم آیا ارزش دارد که زندگی کنم ، چرا زندگی می کنم و به طور کلی یک نکته در همه اینها وجود دارد. من از قبل برایم مهم نبود که یک فرزند داشته باشم ، اقوامی که نسبت به من بی تفاوت نیستند ، نیروی مخرب اثر برگشت ناپذیر خود را آغاز کرد.
در یکی از این روزها ، دراز کشیده و با لپ تاپ در رختخواب ، با یک فیلم زندگی نامه ای روبرو شدم در مورد بازیگری که دچار سانحه رانندگی شد و پس از آزمایش های وحشتناک ، با وجود همه چیز ، هنوز روی پاهای خود ایستاد و به صحنه بازگشت. به یاد می آورم که بعد از فیلم فکر کردم: "اولیا ، متوقف شو ، دست و پایت سالم نیست ، تو زنده و سرحال هستی که اینجا دراز کشیدی و پرستاری را شروع کردی. تجربه وجود دارد ، دانش وجود دارد ، شما قبلاً بیش از یک بار همه را از ابتدا شروع کرده اید ، این بدان معنی است که شما قادر خواهید بود از منفی بالا بروید! " این نقطه عطف در آن لحظه بود. فهمیدم که چقدر سریع باتلاق ناامیدی فرو می روم ، که هر روز بیشتر می مکد ، چقدر سریع عادت می کنی با 50-100 روبل در روز زندگی کنی ، و بعد از آن طبیعی به نظر می رسد و مغز تو با دلسوزی به تو می گوید: " خوب ، شما می توانید چنین زندگی کنید ، چرا کار دیگری انجام دهید ، و همین کافی است."
شما می توانید خیلی چیزها را رها کنید و زندگی کنید ، در همه چیز خود را محدود کنید. و فقط شما می توانید با حساب کردن سکه های موجود در کیف پول خود و یا سود حاصل از حساب بانکی خود از کسب و کار خود ، نحوه زندگی خود را انتخاب کنید. و در اینجا مهم نیست که شما کی هستید ، چه برای خودتان کار کنید یا برای رئیس خود ، شما می توانید برای استخدام کار کنید ، یک متخصص بسیار پردرآمد باشید ، یا می توانید تجارت خود را داشته باشید و دائما بدهکار باشید ، پس لازم است که به این فکر کن که آیا پس از این به چنین شغلی نیاز داری … و به نظر می رسد که تنها مهم این است که شما چه دانش ، مهارت و تجربه ای دارید. اگر موردی از موارد فوق گم شد ، پس یاد بگیرید یا تجربه کسب کنید ، زیرا اکنون اینترنت این امکان را به شما می دهد ، حتی بدون داشتن بودجه برای آموزش.
برای شروع یادگیری ، تعداد زیادی دوره آموزشی و آموزشی رایگان وجود دارد که گاهی اوقات این دانش برای شروع کافی است.کنار گذاشتن توهم بسیار دشوار است ، اما هیچ فریبی وجود ندارد و چنین دکمه "غنیمت" وجود ندارد ، که یکی پس از آن می خواهد آن را پیدا کند ، فشار دهد و منتظر بماند تا روی کاناپه جلوی تلویزیون نشسته باشد ، در حالی که میلیون ها نفر ریختن از بالا فقط عمل باعث ثروتمند شدن شما می شود و به شما کمک می کند تا به آنچه واقعاً می خواهید برسید.
در زندگی ام برای درک این موضوع بیش از یک چنگک پا کردم. و گاهی اوقات بسیار دردناک بود و این برجستگی های چنگک برای مدت طولانی بهبود می یافتند ، اما من قدرت پیدا کردن و برخاستن از نو را برای پاک کردن باتلاقی که در آن خودم را در جستجوی "قرص جادویی" قرار داده بودم ، به نام "پول گنده". فقط گام به گام ، عمل به عمل ، از هدفی به هدف جدید ، ساختن واضح زندگی خود ، بکارگیری و ادغام هر آنچه در زندگی خود یاد می گیرید. مهم نیست چند بار زمین خورده اید ، مهم این است که بعد از آن چند بار برخاسته اید. این تنها راه ثروتمند شدن اکثریت است. به خود این س toال را پاسخ دهید که آیا ثروتمند شدن آسان است و آیا واقعاً آن را می خواهید و برای زندگی در رویاهای خود مایلید چه کاری انجام دهید؟