بالاترین نوع لذت در این دنیا چیست

بالاترین نوع لذت در این دنیا چیست
بالاترین نوع لذت در این دنیا چیست

تصویری: بالاترین نوع لذت در این دنیا چیست

تصویری: بالاترین نوع لذت در این دنیا چیست
تصویری: اسرار عالم هستی در ارقام 3 ، 6 و 9 و کشف راز کائنات توسط نیکولا تسلا 2024, ممکن است
Anonim

یکی از سه خاصیت تغییرناپذیر هر موجود زنده میل به لذت است. این کیفیت طبیعی ذاتی هر روح است. در زندگی مادی واقعی ما ، این تمایل به لذت بردن می تواند به روش های مختلفی نشان داده شود ، بسته به آنچه فرد با آن شناسایی می شود.

بالاترین نوع لذت در این دنیا چیست
بالاترین نوع لذت در این دنیا چیست

اگر شخصی خود را با روح همذات پنداری کند ، فروتنی کیفیت اصلی زندگی او می شود. وقتی شخصی شروع به درک این می کند که او جسم نیست ، بلکه روح است و عمیق تر در این موضوع می فهمد - می آموزد که روح چیست ، چندین نتیجه جالب می گیرد. کتاب مقدس می گوید که روح ها قسمت هایی از خدا هستند که از نظر کیفی با او متفاوت نیستند. خدا روح است و من روح هستم. بنابراین ، وقتی خودم را با روح شناسایی می کنم ، ذاتاً فروتن می شوم. یک قطره غرور در من وجود ندارد ، زیرا می فهمم که همه موجودات زنده اطراف من همان روح ها هستند ، قسمت هایی از خدا ، مانند من. چنین شخصی به طور خودکار چنین ویژگی هایی را در زندگی خود نشان می دهد: درستکاری ، دوستی با همه موجودات زنده. او شروع به تلاش برای حقیقت ، خلوص می کند. او سعی می کند صادق باشد و یاد می گیرد همه را دوست داشته باشد. یعنی در فعالیت خود صفات جاودانه روح را بروز می دهد.

زندگی شخصی که خودش را با بدن یکسان کرده چگونه است. شناسایی خود با بدن ، شناسایی خود با نقشی است که در این دنیا بازی می کند. با همذات پنداری با این نقش ها ، به خود افتخار می کند. من بهترین پدر هستم یا یک تاجر موفق هستم. سپس این غرور می تواند به نقش های دیگر نیز تعمیم یابد. نه تنها خانواده من بهترین هستند ، بلکه خانواده من نیز بهترین هستند. کشور من بهترین است ، ملت من بهترین است. بالاخره دین من بهترین است. دین لزوماً تعلیم معنوی نیست. دین می تواند هر نظام ارزشی باشد. علاوه بر این ، این مذهب توسط شخصی به عنوان یک ایمان عمیق در نظر گرفته نمی شود ، برای او این فقط یک آیین است. چنین شخصی در اشکال مختلف ظلم و نفرت نسبت به موجودات زنده را نشان می دهد ، درک نمی کند که آنها نیز بخشی از خدا هستند. او غبطه می خورد ، به دیگران و به خودش دروغ می گوید ، دائماً احساس بی عدالتی می کند و احساس هوس می کند. حواسش او را کنترل می کند. حتی اگر او همه اینها را نخواهد ، متأسفانه ، این به دلیل شناسایی نادرست خود با بدن و در نتیجه غرور ، در زندگی او ظاهر می شود.

برگردیم به لذت. این یکی از سه ویژگی موجود روح در دو فرد مختلف به روشهای کاملاً متفاوتی ظاهر می شود.

کسی که خود را با بدن شناخته است ، و هوس مداوم را تجربه می کند ، سعی می کند حواس خود را ارضا کند. که لذت بیشتر و بیشتری می طلبد. هرچه بیشتر خراشیده شوید ، بیشتر خارش می یابد. و هر بار لذتهای پیچیده ، تصفیه شده و حتی انحرافی بیشتری لازم است. که در نهایت منجر به این واقعیت می شود که فرد از جستجوی معنای زندگی ، از ارزش های ابدی بسیار دور است و شروع به زوال می کند. از آنجا که چنین شخصی برای لذت هایش به دیگران وابسته است ، آزاد نیست. او می خواهد و از همه دوست دارد که دوست داشته شوند. برای لذت بردن از او پذیرایی شد. به عنوان مثال ، زن شروع به مطالبه عشق ، پول و هر چیز دیگری از شوهر خود می کند. یا برعکس ، شوهر از همسر - اطاعت ، به طوری که او طبخ خوشمزه تر و مرتب تر تمیز. از این گذشته ، باید از او لذت برد. فرد حتی به این فکر نمی کند که در غیر این صورت چه چیزی ممکن است باشد. حواس او می خواهد لذت ببرد ، روح می خواهد لذت ببرد ، و او سعی می کند این کار را انجام دهد ، و عشق را به خودش جلب می کند و سعی می کند دیگران را مجبور کند که به او خدمت کنند. که بیشتر او را فقط اضطراب و رنج می آورد.

شخصی که خود را با روح همذات پنداری کرده نیز می تواند در این دنیا لذت ببرد. اما لذت های او بسیار قویتر ، خالص تر ، متعالی تر است. آنها با لذت شخصی که مفهوم بدنی از زندگی دارد قابل مقایسه نیستند. کسی که مسئله روح را مطالعه می کند و شروع به شناسایی خود با آن می کند ، به تدریج می فهمد که روح چه می خواهد. روحی که برای سعادت ابدی تلاش می کند بخشی از یک کل است.برای رسیدن به این سعادت ، روح ، به عنوان بخشی كوچك از كل كامل ، باید در خدمت این كامل كامل باشد - خدا. فقط این باعث جلب رضایت و شادی روح می شود. شخصی که کتاب مقدس را مطالعه می کند ، به سخنان افراد مقدس گوش می دهد (و این تنها انسانهای واقعاً خوشبخت در این جهان هستند) ، می فهمد که خدمت به خدا و سایر موجودات زنده ، بالاترین نوع لذت را دارد. او عشق را نمی خواهد و نیازی به خودش ندارد ، او با اتصال به منبع عشق - خدا از طریق دعا و تمرین معنوی - شروع به تولید آن می کند. بنابراین او چنین راهنمایی می شود ، این عشق را به همه می دهد ، صرف نظر از اینکه او یک فرد نزدیک است یا نه. از خانواده اش هست یا نه. ملت یا دین اوست یا نه. او هرگز خواسته و نمی خواهد به خودش خدمت کند. او خودش به همه خدمت می کند و از همه مراقبت می کند ، در همه روح می بیند. چنین شخصی واقعاً خوشحال است زیرا خداوند که در قلب او نیز هست ، راضی است. زیرا این شخص همانگونه که خدا می خواهد عمل می کند و زندگی می کند. و خداوند هر آنچه برای خوشبختی نیاز دارد به او می دهد. این مسیر از دست دادن و شکست نمی داند ، زیرا خداوند از چنین شخصی محافظت می کند ، او را کاملاً محافظت می کند و به مهمترین و هدف اصلی زندگی منجر می شود.

توصیه شده: