برای درک اینکه آیا شما باید ارزش خود را بدانید ، مفید است که به طور کلی تصمیم بگیرید که این به چه معناست. آیا شخصی قیمت دارد؟ و اگر چنین است ، چگونه بیان می شود؟ دانستن ارزش خود یک بیان ثابت است ، به این معنی که فرد تصوری از آنچه که از زندگی می خواهد ، اهداف و انگیزه های واقعی خود داشته باشد.
آیا باید ارزش خودم را بدانم و چرا؟
ارزش خود را بدانید یعنی خودتان را بشناسید و درک کنید. به وضوح از جایی که در تلاش هستید آگاه باشید. این دانش است که به فرد اجازه می دهد اشتباه نکند و از اقدامات عجولانه پرهیز کند و با آنچه برای شما مناسب نیست موافقت نکند.
شناخته شده است که فقط کسانی موفق می شوند که بدانند چه می خواهند. بنابراین ، اگر می خواهید چیزی در زندگی به دست آورید ، پس باید ارزش خود را بدانید. این یک نگرش روانشناختی مهم است: اول از همه ، به آنچه نیاز دارید فکر کنید و فقط بعد از آن به آنچه دیگران از شما می خواهند فکر کنید.
معمول است که تصور می شود "قیمت" یک فرد موفقیت ها و خصوصیات شخصی اوست ، این آنها هستند که تعیین می کنند او چقدر می تواند از خودش راضی باشد. اما در واقعیت ، همه چیز به گونه ای تنظیم شده است که ابتدا باید "قیمتی" برای خود تعیین کنید ، که به شما امکان موفقیت می دهد. این یک تصویر شخصی از خود و احترام کافی به اهداف و خواسته های آنها است که به افراد اجازه می دهد آنچه را که می خواهند بدست آورند.
چگونه "قیمت خود را افزایش دهیم"
در اینجا ، مانند بسیاری از موارد دیگر ، همه چیز از کم شروع می شود. خواسته های کوچکی که به خود اجازه می دهید تحقق پیدا کنید ، منجر به این واقعیت می شود که شما ادعا می کنید چیزهای جدی تر و جدی تر می شوید و به تدریج ارتفاعات زندگی را فتح می کنید. برای تحقق این امر فردی را تصور کنید که حتی در کوچکترین چیزها مرتباً تسلیم دیگران می شود. او دائماً از ناراحتی خویشاوندان می ترسد ، جرات نمی کند با رئیس خود مخالفت کند و با همکارانش بحث نمی کند. آیا او قادر به کنار آمدن با یک کار معتبر و پردرآمد خواهد بود؟ آیا او قادر خواهد بود از شر روابط غیرضروری خلاص شود و یا همکاران بی ادب خود را مهار کند؟
درک این نکته مهم است که "قیمت" یک شخص کاملاً به خود او بستگی دارد. هیچ کس نمی تواند به جای شما تصمیم بگیرد که چقدر خوب هستید. اما افزایش قیمت شما به هیچ وجه به معنای خودخواه بودن شما نیست و مطلقا برای اطرافیان کاری نخواهید کرد. این به معنای ساده این است که شما وقتی به آنها کمک می کنید انتخاب کنید.
در اینجا نیز درک تفاوت و ارتباط بین کلمات "می خواهم" و "باید" مهم است. اگر در زندگی خود فقط با کلمه "باید" هدایت می شوید ، پس برای شما آسان نخواهد بود که جایی برای تجسم حتی کوچکترین خواسته ها پیدا کنید. اما اگر به آنچه می خواهید فکر کنید و بر این اساس لیستی از آنچه باید انجام دهید را تهیه کنید ، هیچ تضادی بین این مفاهیم وجود نخواهد داشت.
شما باید به خود این حق را بدهید که دقیقاً همان کاری را که می خواهید انجام دهید. در عین حال ، مهم است که مسئولیت اقدامات خود را نیز به عهده بگیرید. با تحقق برخی آرزوها ، می دانید که پایان آن چگونه خواهد بود. دانستن ارزش خود به معنای انجام عجولانه همه کارها ، بستن چشمان خود نسبت به کارهای مهم نیست.