بار دیگر ، روز صبح کار نکرد. زنگ ساعت به صدا در نیامد زیرا عصر آن را شروع نکردید. قهوه ریخت چون دستانم از ترس دیر رسیدن می لرزید. و سپس ، در راه کار ، با شخصی ضروری و بسیار مهم ملاقات کردیم ، در طی گفتگویی که با او چندین اشتباه تصادفی ، اما در عین حال فاحش صورت گرفت ، که در سایر مواقع به راحتی می توان از آنها جلوگیری کرد. دستها افتاده و فقط یک سوال در ذهنم می چرخد: "چرا من همه چیز را خراب می کنم؟"
دستورالعمل ها
مرحله 1
ترس و تردید میله را برای خودتان خیلی بالا آورده اید. شما بیش از حد نسبت به خود انتقاد دارید. "من باید در همه چیز کامل باشم" ، "هیچ وقت نباید اشتباه کنم". این نگرش باعث می شود که شما دائماً انگشتان پا باشید ، اما نمی توانید همه امور زندگی را پیگیری کنید. هرچه بیشتر سعی کنید در تمام امور خود کامل باشید ، موارد بیشتری را باید کنترل کنید. این کار تا زمان مشخصی کار می کند ، اما مغز و بدن محدودیت های خود را دارند. تمرکز بر روی همه چیز در همان زمان تا حد ممکن غیرممکن است ، و پس از یک یا دو پیروزی ، مواقعی پیش می آید که شما شروع به خراب کردن همه چیز می کنید ، فقط به این دلیل که قادر به تجزیه و تحلیل تمام اطلاعات دریافتی و تصمیم گیری صحیح نیستید.
گام 2
شما می دانید چه کاری ، چه زمانی و چگونه انجام شود ، اما اغلب اوقات هوس و هوس ، تنبلی ، نیازهای ناچیز خود را جلب می کنید ، که به طور عجیب و غریب ، برای تأمین آنها نیز وقت و تلاش لازم است. شما می دانید که می توانید به موقع به یک جلسه بیایید ، اما دیر رسیدید زیرا تصمیم گرفتید قبل از بیرون رفتن یک فیلم تماشا کنید یا چای خود را تمام کنید. با ارضای آرزوهای لحظه ای خود ، فرصت های امیدوار کننده را از دست می دهید. خوب ، سرزنش كردن دیگران منطقی نیست. یاد بگیرید مسئولیت را بپذیرید و لذتهای کوچک خود را برای چیز بزرگتر انکار کنید. به هر حال ، در مواقع دیگر می توانید چای بخورید یا فیلم تماشا کنید.
مرحله 3
اعتماد به نفس بی دلیل اعتماد به نفس بیش از حد ، زندگی بر اساس اصل "من باهوش ترین" ، "من مهمترین هستم" منجر به این واقعیت می شود که مردم جدی گرفتن شما را متوقف می کنند ، حضور شما باعث آزار آنها می شود. در عین حال ، چنین محکومیتی ارزیابی وضعیت هوشیارانه را دشوار می کند. شما فکر می کنید: "من می توانم این کار را انجام دهم ، زیرا موضوع را کاملاً می دانم." شما آرام هستید و نمی خواهید به سیگنال هایی که مشکلی پیش آمده است توجه کنید. در نتیجه اوضاع از کنترل خارج می شود. دوباره بهم ریختی اما می توانستیم به موقع مراقب خودمان باشیم و اقدامات لازم را برای رفع مشکلات انجام دهیم.
مرحله 4
افکار هر فیزیکدان کوانتومی انرژی بودن انسان را تأیید می کند. و افکار او نیز انرژی است. هرچه بیشتر به فکر پیچاندن مسائل باشید ، احتمال وقوع آن بیشتر است. به هر حال ، انرژی نیز می تواند بار مثبت و منفی داشته باشد. مثل مثل را جذب می کند. شما که به شکست فکر می کنید ، این شکست را با تمام ظاهر خود نشان می دهید - افتادگی شانه ها ، نگاه کسل کننده ، راه رفتن خسته. از نظر ذهنی ، شما قبلاً شکست خورده اید و اکنون فقط منتظر می مانید تا افراد پیرامون شما شرایط سقوط شما را در زندگی واقعی ایجاد کنند. سر خود را بالا بیاورید ، شانه های خود را صاف کنید ، لبخند بزنید و به جلو قدم بزنید - قطعاً پیروز خواهید شد.