درد روحی غیرقابل فهم ترین درد است. این اوست که رنج بیشتری را برای فرد به ارمغان می آورد ، زیرا از او هیچ قرص ، معجون یا شربت وجود ندارد. شما هرگز نمی دانید که آیا فردا از بین می رود یا سال ها ادامه خواهد داشت. شما باید بدون در نظر گرفتن نتایج فوری ، آرام آرام و مداوم از درد روانی خلاص شوید.
دستورالعمل ها
مرحله 1
اولین کاری که می خواهید انجام دهید این است که همه چیز را فراموش کنید و فرار کنید. اما راه "خرید بلیط دریا یا بلیط روستا برای دیدن مادربزرگ" دور از بهترین است. او فقط نتایج لحظه ای خواهد داد. و سپس شما هنوز هم باید به خانه خود به دنیای واقعی برگردید. و در این صورت درد فقط بدتر خواهد شد. همه چیز در زندگی روزمره یادآوری درد است - حافظه برای مدت کوتاهی قطع شده است. و پس از بازگشت ، او دوباره قلب را تصاحب خواهد کرد.
گام 2
برای خلاص شدن از درد ، باید علت آن را نام ببرید. آن را با صدای بلند صحبت کنید. یا بنویسید نکته اصلی این است که متوجه شوید. این ممکن است به یک گفتگو احتیاج داشته باشد - می تواند بهترین دوست یا روانشناس باشد. اگر این درد ناشی از از دست دادن یکی از عزیزان شما است ، باید بفهمید که در ترک رفتن چه چیزی بیشتر به درد شما می خورد؟ این می تواند ترس از تنها بودن یا احساس گناه در مورد متوفی باشد. اگر یکی از عزیزان شما را ترک کرد ، باید بفهمید که واقعاً در نتیجه عزیمت وی چه اتفاقی افتاده است: اعتماد به نفس در آینده از بین می رود یا غرور زخمی می شود.
مرحله 3
وقتی علت مشخص و شناسایی شد ، باید کم کم شروع به از بین بردن آن کنید. برای شروع ، با خودم بگو: من دیگر نمی خواهم با این درد زندگی کنم. و برای خلاص شدن از آن ، فردا کار جدیدی انجام می دهم - شروع به نوشتن شعر می کنم تا تمام رنج هایم را در آنها بریزم ، یا وبلاگ نویسی برای درد خود را با خوانندگان در میان بگذارم. من برای بیان درد خود به یک رقص یا کشتی می روم. من به گلدوزی یا ساختن اسباب بازی های نرم مشغول می شوم تا کار سختگیرانه حاد درد روحی را از بین ببرد. برای کسی راحتتر خواهد بود که تمام شب گریه کند - همه چیز به خلق و خوی ، تربیت و عادت بستگی دارد.
مرحله 4
اکنون می توانید از شر آنچه قلب شما را یادآوری می کند خلاص شوید. برای مدتی بردارید یا عکس ها و وسایل شخصی را که منبع درد است کاملا دور بریزید. یا اگر هنوز در زندگی حضور دارد کمتر با او ارتباط برقرار کنید. اگر منشأ درد روانی از دست دادن شغل است ، پس مقالاتی درباره موضوعات حرفه ای نخوانید ، از برقراری ارتباط با همکاران سابق خودداری کنید.
مرحله 5
وقتی دلیل نام برد و متوجه شد ، هیچ چیز نمی تواند آن را یادآوری کند ، و خلا the زندگی با یک سرگرمی مورد علاقه پر شده است ، می توانید بگویید: "من زندگی جدیدی را شروع می کنم که در آن هیچ جایی برای درد روانی وجود ندارد. " و شروع به لذت بردن از هر روز کنید. برای این مورد به دنبال منبع باشید. این می تواند آهنگ مورد علاقه ای باشد که از رادیو شنیده می شود ، مکالمه با یکی از عزیزان ، شکلات خورده در شب ، قدم زدن در باران با پای برهنه و بدون چتر ، خرید لباس یا کراوات جدید. دلایل زیادی برای شادی وجود دارد. دلایل غم و اندوه آنها بسیار بیشتر است! و هر روز جدید یک قرص قدرتمند در برابر درد روانی است.