به نظر می رسد خیانت (معنوی یا جسمی مهم نیست) مرگ یا حتی بیماری نیست ، اما چنان دردی ایجاد می کند که گاهی فکر می کنید: "بهتر بود این شخص بمیرد تا تغییر کند!" اما کسی که تغییر کرده چه اتفاقی می افتد؟ بعضی اوقات خود متقلب ها خودشان را اعدام نمی کنند.
دستورالعمل ها
مرحله 1
اول از همه ، اگر از آنچه انجام داده اید بسیار صادقانه توبه می کنید و حداقل مطمئن هستید که از این پس تمام تلاش خود را خواهید کرد تا دیگر هرگز به عزیز خود خیانت نکنید (به شرطی که او همچنان محبوب باشد) ، در مورد خیانت صحبت نکنید ! همه کارهای ممکن و غیرممکن را انجام دهید تا اطلاعات به او نرسد. می توانید این پنهان کاری را دروغ بدانید ، اما جرم اخلاقی قبلاً مرتکب شده است ، تا پایان عمر به اندازه کافی خود انتقاد خواهید داشت. با "حفظ رابطه (خانواده ، عشق)" اولیه ، صدمه زدن به شخصی که در آن نزدیکی است ، به سختی منطقی است.
گام 2
آیا شما موفق شدید که نگویید ، خیانت نکنید ، این رابطه سالم است؟ حالا خودتان قسمت را فراموش کنید. این امر به ویژه برای عدم احساس احساس گناه بسیار مهم است ، در غیر این صورت عشقی که همچنان می تواند حفظ شود برای شما شکنجه خواهد شد. بدون توجیه ضعف خود ، برای خود توضیح دهید که چه اتفاقی افتاده و دلایل آن را تحت تأثیر قرار دهید. چرا این قدم را برداشتی؟ اگر دلیل آن عدم وجود رابطه جنسی در یک ازدواج است ، با شریک زندگی خود صحبت کنید ، با روانشناسان رابطه جنسی مشورت کنید. کمبود توجه تعیین کننده بود؟ عمل شما باعث افزایش توجه نمی شود ، احتمالاً باید به این فکر کنید که چگونه شریک زندگی خود را به خود علاقه مند کنید یا به او حساسیت را بیاموزید. نکته اصلی را به یاد بیاورید ، اینکه چگونه و چرا در نهایت با هم به پایان رسیدید ، زیرا عشق شما نه تنها به این دلیل که به شما گل داده اند یا برای روزها آماده ماساژ پا بودید ، به وجود آمد.
مرحله 3
اگر هنوز اعتراف به خیانت لازم است ، به همه عواقب احتمالی فکر کنید ، زیرا در اصل شما باید نگران باشید و نه خیانت. آیا شما در انگیزه و قصد خود برای حفظ رابطه درک خواهید شد؟ اگر بله ، پس باید خیلی دقیق ، اما قاطعانه اعتراف کنید و آمادگی خود را برای کینه و خنک شدن موقتی احساسات نشان دهید. به یاد داشته باشید - حتی با داشتن با درک ترین و بخشنده ترین شریک ، شما و فقط شما حداکثر مسئولیت ها را برای عادی سازی زندگی مشترک خواهید داشت. یا اینکه مطمئن باشید که درک و بخشش اتفاق نخواهد افتاد ، تصمیم گرفتید رابطه را از این طریق خاتمه دهید؟ در حالت دوم ، به احتمال زیاد هیچ تجربه خاصی از طرف شما پیش بینی نشده است ، بنابراین باید فکر کنید که چگونه اشتباهات قبلی را در یک رابطه جدید تکرار نکنید.
مرحله 4
این گزینه باقی می ماند که شما احساس عذاب وجدان کنید ، صرف نظر از اینکه رابطه شما نجات یافته یا پایان یافته است. خودارضایتی در این مورد مطابق طرح پذیرش انجام می شود که احتمالاً از کتاب ها و سریال ها می دانید: انکار ، عصبانیت ، چانه زنی ، افسردگی ، فروتنی. تفاوت در این است که شما برای بهتر شدن باید نه یک تشخیص کشنده ، بلکه خودتان را قبول کنید ، بنابراین این طرح با برخی تفاوت های ظریف کار می کند.
مرحله 5
آنچه را که اتفاق افتاده انکار نکنید ، نمی توانید از این واقعیت دور شوید. آن را به عنوان یک آزمایش اراده تصور کنید که از آن عبور نکرده اید ، اما همچنین باعث ایجاد فرصت های جدید آموزش می شود.
مرحله 6
بیش از حد خود را تحقیر نکنید. شما فقط انسان هستید. شرایط را بسنجید ، درک کنید که خودپنداری به کسی کمک نمی کند ، اما آگاهی و نتیجه گیری صادقانه مطمئناً کمک خواهد کرد.
مرحله 7
در مرحله چانه زنی ، وسوسه ای ایجاد می شود که دیگران را به خاطر ضعف خودتان مقصر بدانید: همسر ، معشوق (معشوقه) ، والدین ، دوستان … علی رغم این واقعیت که منطق وقایع همیشه به شما امکان می دهد مقداری از سرزنش ها را برطرف کنید. بر روی کسی ، فرار نکنید در غیر این صورت ، توجیه شخصی شما را به قربانی شرایط تبدیل می کند ، آماده ادامه تغییر است ، زیرا او فقط یک قربانی است.
مرحله 8
افسردگی (نه به معنای بالینی) نباید طولانی شود. از یک طرف ، این بی تفاوتی سنگین است ، از سوی دیگر ، به طور متناقضی ، استراحت عاطفی است. اجازه ندهید خود را در غم و اندوه و گناه غرق کنید ، و بیش از حد در بی تفاوتی غرق نشوید. همه چیز محدودیت معقولی دارد.برای ترمیم یا تقویت رابطه خود وقت بگذارید.
مرحله 9
تواضع به این معنا نیست که شما می توانید از همه چیز دست بکشید. فروتنی در این حالت خروج از سطح کیفی جدیدی از زندگی است. تقلب یک آزمون ناموفق است ، اما غلبه بر احساس گناه خود یک آزمون جدید است که نمی توان آن را شکست داد. تلاش كردن!