نحوه مقابله با استرس: 3 جبهه کار

فهرست مطالب:

نحوه مقابله با استرس: 3 جبهه کار
نحوه مقابله با استرس: 3 جبهه کار

تصویری: نحوه مقابله با استرس: 3 جبهه کار

تصویری: نحوه مقابله با استرس: 3 جبهه کار
تصویری: استرس، قسمت هشتم : برخورد مناسب با وقت و زمان و عمر برای کاهش استرس 2024, نوامبر
Anonim

در زندگی روزمره ، جلوگیری از استرس و شرایطی که باعث افزایش سطح آدرنالین در خون می شود ، برای فرد دشوار است. بنابراین چه کاری می توان انجام داد تا زندگی در یک وضعیت فوق العاده دلپذیرتر ، آرامتر و ضربان قلب سریع ایجاد نشود؟

نحوه مقابله با استرس: 3 جبهه کار
نحوه مقابله با استرس: 3 جبهه کار

فهرست مطالب:

  1. چند کلمه در مورد اثرات استرس
  2. لایه فیزیکی
  3. کار در سطح ذهنی
  4. تراز شدن حالت روحی-احساسی
  5. سرانجام

به طور کلی ، تلاش برای کنار آمدن با استرس مانند تلاش برای کنار آمدن با آب و هوای بد است: هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید با آن کنار بیایید. این فقط وجود دارد و شما باید با آن سازگار شوید تا از عواقب ناشی از آبریزش بینی یا شکستگی پا جلوگیری کنید یا حداقل آنها را به حداقل برسانید. در هر شرایط بحرانی به همین صورت است: ابتدا باید این واقعیت را درک کرده و بپذیرید که استرس در زندگی فرد همیشه وجود داشته و دارد و خواهد بود ، و سپس تمام اقدامات لازم را انجام دهید تا تأثیر آن به حداقل برسد.

چند کلمه در مورد اثرات استرس

هر موقعیتی که فرد را از تعادل خارج کند ، او را از سه جهت «ناک» می کند: در سطح جسمی ، روحی و روانی-احساسی. اگر با جسمی کم و بیش مشخص باشد ، با دو مورد دیگر ، همه چیز چندان واضح نیست. وقتی بدن تحت استرس است ، هورمون های آدرنالین ، بتا اندورفین ، تیروکسین ، کورتیزول ، پرولاکتین در آن تولید می شوند. ما تجزیه و تحلیل نمی کنیم که این هورمون ها چیست و چرا مورد نیاز هستند ، فقط به یک نکته مهم توجه می کنیم: همه آنها زباله های بیولوژیکی هستند که باید دفع شوند. در غیر این صورت ، عواقب آن اجتناب ناپذیر است. تنش عصبی منظم بر روند متابولیسم ، عملکرد سیستم ادراری تناسلی تأثیر می گذارد ، افزایش فشار خون را تحریک می کند ، بار سیستم عصبی مرکزی را افزایش می دهد و غیره

تقریباً هر موقعیت استرس زا در حافظه فرد اثر می گذارد. متعاقباً ، این می تواند خود را به صورت الگوهای رفتاری شکل گرفته ، نگرشهای منفی و باورهای محدود کننده ، نتیجه گیری و تعمیم نادرست ، ایجاد ناسازگاری شناختی و غیره نشان دهد. این موارد بهتر است با مثال توضیح داده شود.

"همه مردان - …" و "همه زنان -" محبوب را در نظر بگیرید. این یک تعمیم است. این در ابتدا توسط والدین با عشق صادقانه به ما و تمایل به محافظت از ما در برابر غم و اندوه این جهان به ذهن ما خطور کرد ، در عمل با رابطه ای که با کسی نتیجه نگرفته بود ، در عمل تأیید شد (و این احتمال وجود دارد که فقط یک بار) یا نگرش منفی "من به اندازه کافی خوب نیستم و لیاقتم را ندارم": چنین نگرش هایی پس از آشفتگی های عاطفی شدید ، مانند قطع رابطه با یک دوست پسر یا اخراج از شغل ، به عنوان مثال برای اخراج ، شکل می گیرد. برای مغز ما ارزیابی عینی شرایط در چنین لحظاتی دشوار است ، و نتیجه گیری "تنها درست" و منطقی از آنچه اتفاق افتاده است. من فکر می کنم دیگر نیازی به گفتن نیست که چنین ساختارهای ذهنی چه تاثیری بر زندگی فرد در آینده دارد.

در مورد جنبه روانی-عاطفی ، در اینجا هم پیچیده تر است و هم ساده تر از جنبه ذهنی. از یک طرف ، ما کاملاً درک می کنیم که احساسات چیست ، می توانیم آنها را شناسایی کنیم ، اما یادگیری هوش هیجانی بسیار دشوارتر است. به عنوان مثال ، در طی یک درگیری یا یک وضعیت قابل اختلاف ، همه چیز با تحریک آغاز می شود ، سپس به عصبانیت تبدیل می شود ، سپس به پرخاشگری تبدیل می شود ، و سپس به عصبانیت تبدیل می شود. همه چیز روشن و منطقی است. ما درک می کنیم آنچه را تجربه می کنیم و می دانیم که در حال تجربه آن هستیم. فقط این اتفاق می افتد بعد از واقعیت. در یک لحظه درگیری ، ذهن یا عقل خاموش می شود و واکنش ها یا احساسات روشن می شوند.

هوش هیجانی به شما کمک می کند درک کنید که عامل تحریک احساسات منفی چیست ، یاد بگیرید چگونه آنها را به درستی تجربه کنید و در نتیجه ، آنها را کنترل کنید. در عین حال ، کنترل به معنای سرکوب نیست ، بلکه به معنی ردیابی ، آگاهی از آنها در لحظه و انتخاب واکنش سازنده تر نسبت به شرایط است.

احساسات منفی در هنگام استرس باعث بدتر شدن خلق و خو می شود ، فرد احساس افسردگی می کند ، عملکرد او کاهش می یابد ، روابط با دیگران خراب می شود یا حتی به طور کامل سقوط می کند. در اینجا می توانید تناسب معکوس را در عمل مشاهده کنید: هرچه احساسات منفی بیشتر ، لذت زندگی کمتری داشته باشد. در برهه ای از زمان ، فرد به سادگی تجربه شادی را در لحظه متوقف می کند و به افسردگی می پرد.

به طور خلاصه همه موارد بالا: در هنگام استرس ، هورمون هایی تولید می شوند که اگرچه در بدن باقی می مانند ، بر روی عملکرد کلیه اندام ها و سیستم ها (کبد ، غدد فوق کلیه ، میگرن و غیره) تأثیر می گذارند. احساسات منفی نه تنها روابط با دیگران ، بلکه همچنین زندگی یک فرد را به هم می زند و باعث بی علاقگی و افسردگی می شود. نتیجه گیری نادرست پس از یک وضعیت بحرانی برای مدت طولانی (یا حتی تا پایان عمر) ایجاد روابط هماهنگ با مردم و تحقق آن در جامعه را غیرممکن می کند.

از آنجا که استرس بر کل سه گانه ، "بدن-ذهن-روح" تأثیر می گذارد ، لازم است که با عواقب آن در هر 3 سطح کار کنید.

لایه فیزیکی

فعالیت بدنی یکی از بهترین روش ها برای خلاص شدن از احساسات منفی است. بیهوده نیست که در هنگام مشاجرات ، بشقاب ها به اطراف پرواز می کنند ، و آنها خود را با یک ضربه محکم به در و یک راه رفتن طولانی "برای آرام کردن اعصاب" به پایان می رسانند: احساسات به یک راه حل نیاز دارند.

هر نوع فعالیت بدنی - دویدن ، شنا ، ایروبیک ، سنگ نوردی ، پیاده روی - به طور منظم به از بین بردن استرس و از بین بردن هورمون های استرس کمک می کند. بنابراین بهتر است منتظر انفجار نباشید ، بلکه پیش از انجام فعالیت بدنی منظم مراقبت کنید ، که نه تنها به شما امکان می دهد از احساسات منفی خلاص شوید ، بلکه مقاومت در برابر استرس را نیز افزایش می دهد.

راه خوب دیگر ، اگر نه اساسی ، برای از بین بردن استرس ، جنسیت است. حفظ تماس صمیمی تأثیر مثبتی بر کل بدن دارد ، و باعث ایجاد اثر آرامش بخش و آرامش بخشی می شود. بنابراین از زندگی صمیمی خود غافل نشوید.

کار با بدن فیزیکی نه تنها در حفظ فعالیت مداوم ، بلکه در تغذیه مناسب نیز وجود دارد. یک رژیم غذایی مناسب باید غنی از منیزیم و ویتامین B6 باشد تا جذب این عنصر را افزایش دهد. کمبود منیزیم بر سیستم عصبی تأثیر منفی می گذارد. بنابراین ، لازم است رژیم غذایی خود را با محصولات حاوی منیزیم ، از جمله کاکائو ، شکلات ، گندم سیاه ، آجیل ، دانه کدو تنبل ، لوبیا غنی کنید.

بسیاری از گیاهان نیز بر سیستم عصبی تأثیر مفیدی دارند. عصر یا در یک روز شلوغ چای بادرنجبویه یا نعناع بنوشید. داروخانه ها داروهای مختلفی را براساس سنبل الطیب و رازک می فروشند که اثر آرام بخشی دارند. نوشیدن چای سبز به دفع هورمون های بدن نیز کمک می کند.

کار در سطح ذهنی

دانشمندان ثابت کرده اند که وضعیت استرس زا کاملاً به تفسیر آن بستگی دارد. آنچه مردم در لحظه تصور می كنند و آنچه در مورد خود می پندارند احساسات منفی را تقویت یا ضعیف می كند. فرد غالباً با او گفتگوی درونی دارد که پر از افکار منفی است. آنها او را فلج می کنند و باعث ترس می شوند. در موقعیت های استرس زا ، عادت دیدن همه چیز سیاه رنگ ایجاد می شود: "من از عهده آن بر نمی آیم" ، "اگر خودم را فریب دهم چه باید بکنم" ، "من به اندازه کافی برای این کار خوب نیستم".

در مرحله اولیه ، شما باید یاد بگیرید که چگونه چنین افکاری را بگیرید و تمام موقعیت هایی را که باعث ظهور آنها می شوند ، شناسایی کنید. و سپس ، در لحظه ظهور آنها ، از خود هیپنوتیزم مثبت استفاده کنید ، یعنی نقطه مقابل افکار سیاه را پیدا کنید ، به عنوان مثال: "من قادر نخواهم بود" را جایگزین کنید با "اول سعی کنید ، زیرا تا زمانی که سعی نکنید ، نمی دانم "،" اگر من دیوانه شوم چه کنم "- به" آرامش ، مردم کامل نیستند ، همه مثل شما استرس را تجربه می کنند."

لازم است خود را با تمام موافقان و مخالفان بپذیرید. شما باید به خود حق بدهید که اشتباه کند ، اما در عین حال از آنها یاد بگیرید. هیچ کس کامل و معصوم نیست. تونی رابینز ، نویسنده بسیاری از کتابها در زمینه انگیزه ، گفت: "هیچ شکستی وجود ندارد ، فقط بازخورد است."بنابراین از بازخوردی که زندگی می دهد استفاده کنید و دیگر نگرانی در مورد شکست وجود ندارد. با این حال ، باید همیشه آماده چالش های جدید بود.

شما باید یاد بگیرید که هر موقعیتی را که اتفاق افتاده درک کنید. حتی سخت ترین و غم انگیزترین رویدادها وقتی معنایی به آنها داده می شود و درکی از اینکه چرا این اتفاق در زندگی شما افتاده است معنای دیگری می گیرند و سپس نگرش مناسب نسبت به آنها شکل می گیرد. همه چیز به تفسیر بستگی دارد - بهتر است سعی کنید "مسئله" را "چالش" بدانید. تغییر "زاویه دید" سایر لایه های انرژی را در فرد برمی انگیزد و به او قدرت بیشتری می دهد تا در برابر موقعیتی که با آن روبرو است مقاومت کند.

همچنین بسیار مهم است که یاد بگیرید در مورد احساسات و نیازهای خود صحبت کنید ، و یاد بگیرید که "نه" بگویید. درک این نکته ضروری است که هرگونه عکس العمل ، احساسات و هر ایالت حق وجود دارد ، بنابراین باید در مورد آنها صحبت شود. در هنگام مشاجرات یا درگیری ها ، باید خود را عادت دهید که بدون احساس شرم ، احساس گناه و خجالت ، به پیام حریف خود "I-پیام" ارسال کنید. بنابراین ، با شناسایی واضح موقعیت خود ، هنگام برقراری ارتباط با افراد دیگر ، می توانید از بسیاری از تناقض ها و سو mis تفاهم ها که اغلب علل استرس روزمره هستند ، جلوگیری کنید.

تراز شدن حالت روحی-احساسی

در صورت لزوم باید احساسات را تخلیه کرد. طغیان احساسات باعث می شود از آنها جدا نشوید و از یکدیگر فاصله بگیرند. جیغ یا گریه تنش را از بین می برد و برطرف می کند. اگر اوضاع خیلی دشوار است و یک فرد قابل اعتماد در این نزدیکی هست که می توانید مشکلات خود را با او در میان بگذارید ، بهتر است از او کمک بگیرید. دانشمندان ثابت کرده اند افرادی که در شرایط دشوار زندگی می توانند روی حمایت عزیزانشان حساب کنند ، بسیار کمتر بیمار می شوند و خیلی سریعتر از بحران های عاطفی بیرون می آیند.

نگرش مثبت نسبت به واقعیت پیرامونی و اعتقاد به اینکه افراد قادر به کنار آمدن با هر مانعی در مسیر خود هستند ، به این معنی است که نگرانی بسیار کمتری دارند و شرایط استرس زا را به عنوان مشکلاتی که قادر به غلبه بر آنها هستند ، تلقی می کنند. اعتقاد به منابع و مهارت های خود نیمی از تلاش برای غلبه بر استرس است.

در صورت امکان بهتر است تا آنجا که ممکن است اوقات فراغت را در طبیعت سپری کنید. طبیعت برای انسان یک محیط طبیعی است و انسان در بهترین حالت استراحت می کند. رنگ سبز اثر آرام بخشی دارد و زمان سپری شده در هوای تازه به سرعت آرامش یافته و جوان می شود.

هنگام کار در یک محیط پر سر و صدا ، به یاد داشته باشید که در سکوت آرام باشید. سر و صدا در بدن جمع می شود و سیستم عصبی را از بین می برد ، در حالی که سکوت اثر آرام بخشی دارد و به شما امکان آرامش می دهد. اوقات فراغت بهتر است برای فعالیت ها / سرگرمی هایی که واقعاً از آنها لذت می برید استفاده شود. بنابراین ، دولت هماهنگ است.

آرامش ، یوگا و مدیتیشن به شما می آموزد که چگونه تنفس خود را تثبیت کنید ، که برای رسیدن به "آرامش روانی" و کاهش تنش درونی بسیار مهم است. با این حال ، برای اینکه متوجه تأثیرات مفید این روش ها شوید ، باید حداقل 40-20 دقیقه در روز به آموزش اختصاص دهید.

سرانجام

تا زمانی که فرد یادگیری شناسایی عوامل ایجاد کننده استرس را نداشته باشد ، قادر به کنار آمدن با آن نیست و از عواقب منفی آن جلوگیری خواهد کرد. وقتی موقعیت استرس زا ایجاد می شود ، مهم است که به س questionsالات زیر پاسخ دهیم: چه احساساتی بوجود آمده است؟ واکنش بدن چگونه بود؟ چه افکاری ظاهر شده اند؟ چه اقداماتی انجام شد؟

چنین گذشته نگر و تجزیه وضعیت به قطعات اصلی به شما این امکان را می دهد تا عوامل استرس را در آینده بهتر بشناسید و در مورد چند متغیره بودن رفتار خود (ایجاد هوش هیجانی) برای کنار آمدن با آنها اطلاعات کسب کنید.

سرانجام ، نباید زندگی را خیلی جدی بگیرید: لبخند و شوخ طبعی به عنوان پوسته ای محافظ در برابر احساسات منفی عمل می کنند. شما باید یاد بگیرید که حتی الامکان هم به موقعیت هایی که در زندگی رخ می دهد و هم به خودتان بخندید.مشاهده یک شرایط دشوار با یک دانه نمک به شما امکان می دهد تا به عینیت بیشتری دست پیدا کنید: پس از آن دیگر خیلی وحشتناک به نظر نمی رسد ، اگرچه در ابتدا فراتر از توانایی های شما بود.

خنده باعث آرامش و آرامش سیستم عصبی می شود. مردم به یک دلیل می گویند: "خنده سلامتی است". این ایمنی را افزایش می دهد و بر عزت نفس تأثیر می گذارد. و همچنین لازم به یادآوری است که زندگی فقط یک بازی است و ما در آن فقط بازیگر هستیم. درک این واقعیت کار را بسیار ساده تر می کند و با یادگیری نحوه تغییر سریع نقش ها ، "تغییر لباس" برای صحنه بعدی ، به عبارت دیگر انعطاف پذیرتر شدن ، می توانید استرس را کاملا فراموش کنید. اما این در حال حاضر ایروبیک است و این باید یاد گرفته شود.

توصیه شده: