جمله قدیمی Quae nocent docent ، که به زبان لاتین "چیزهایی است که صدمه می زند ، آموزش می دهد" ، در توصیف تحقیر اعمال می شود. در واقع ، اغلب اوقات پس از "درسهای سرنوشت" ، افراد با کسب تجربه زندگی و خرد ، قویتر می شوند.
کلمات و اعمالی که باعث می شود فرد احساس حقارت کند و همچنین ترس و ناامنی را تجربه می کند تحقیر کننده نامیده می شود. تحقیر از نظر روانشناسان می تواند ضربه جدی به شخصیت فرد باشد ، زیرا از عزت نفس او رنج می برد. اتفاق می افتد که شخص تحقیر می شود تا احترام دیگران را از او بگیرد. و گاهی اوقات ، با تحقیر ، سعی می کنند از این طریق عزت نفس خود را افزایش دهند - این نشان می دهد که خود ظالم در گذشته بیش از یک بار آزرده خاطر و تحقیر شده است ، و اکنون او نمی تواند با کسب آن اعتماد به نفس دیگری را کسب کند فقط در هنگام قلدری دیگران.
تحقیر: ترس و درد
تقریباً هرکسی می تواند خود را در شرایطی ببیند که عزت انسان را تحقیر کند: هنگامی که در خیابان با هولیگان روبرو می شوید ، در هنگام درگیری در خانواده یا محل کار ، و گزینه های دیگر. هر دو گفتار و عمل می توانند تحقیر کنند. اگر هیچ اثری برای یک شخص با اعتماد به نفس باقی نگذارند ، در این صورت می توانند شخص دیگری را از نظر اخلاقی خرد کرده و بشکنند. تحقیر لفظی ، به عنوان یک قاعده ، مبتنی بر عدم موفقیت یک شخص در یک منطقه خاص است. به عنوان مثال ، برای مردان نکاتی مبنی بر اینکه او قادر به تأمین مخارج خانواده خود نیست یا "پارچه ای" است ، می تواند تحقیرآمیز باشد ، و برای زنان - شک در مورد جذابیت یا توانایی آنها برای داشتن یک خانه دار و مادر خوب.
تحقیر به ویژه در دوره نوجوانی حاد است ، هنگامی که زمینه عاطفی هنوز ناپایدار است و یک تجربه کوچک زندگی و تمایل به ادعای خود اغلب به درستی آنچه اتفاق می افتد ارزیابی نمی کند. وقتی فرزندان تحقیر می شوند (متأسفانه بسیاری از والدین مقصر این امر هستند) ، عواقب آن می تواند بسیار دور و نامطلوب باشد. در سال های اول زندگی ، هنگامی که اصول اولیه درک جهان پیرامون در کودک تازه شکل می گیرد ، او نه تنها به بیماری نوروز مبتلا می شود ، بلکه ایده های غلطی در مورد نقاط قوت و توانایی های خود بدست می آورد. تحقیر نه تنها می تواند منجر به روان رنجوری شود ، بلکه توانایی کودک در ارزیابی کافی خود و اقدامات خود ، ایجاد عزت نفس و شکل گیری عزت نفس را مختل می کند. متعاقباً ، کودکانی که در سالهای اولیه تحقیر در خانواده تجربه کرده اند می توانند الگوی رفتاری مشابه را تکرار کنند ، "در مورد عزیزان و فرزندان خود" رفتار کنند.
بسیاری از افرادی که تحقیر جدی را تجربه کرده اند یا مدت طولانی آن را تجربه کرده اند ، می توانند مشکلات جدی را تجربه کنند. غالباً ، در سطح ناخودآگاه ، آنها به هر طریقی سعی می کنند که از تکرار این مسئله در آینده جلوگیری کنند ، شروع به جلوگیری از برقراری ارتباط و اجتماعی شدن می کنند. آنها دوباره بیمه می شوند و اغلب خودشان نمی فهمند که از دیگران چه تحقیری انتظار دارند. در چنین مواردی ، شخص خطر خشم و بیرحمی هم می کند و ترس های خود را با تحقیر دیگران جبران می کند.
چگونه از تحقیر جان سالم بدر ببریم و قویتر شویم
اگر حادثه ای مربوط به تحقیر ، شخصی را تحت تأثیر قرار می دهد که بر عزت نفس وی تأثیر بگذارد و شما به تنهایی نمی توانید از پس شرایط برآیید ، باید از روانشناسان کمک بگیرید. گاهی اوقات عواقب تجربه تحقیر می تواند آنقدر جدی باشد که فرد در معرض خطر "خراب شدن" قرار گیرد ، بدون اینکه سرانجام نه قدرت و نه خرد بدست آورد. برخی از کارشناسان روشهای مختلفی را برای "پاک کردن" یک حادثه ناخوشایند از حافظه توصیه می کنند ، با تصور بصری چگونه عکس توسط آب شسته می شود ، یا به راحتی ذوب می شود ، در آب حل می شود. می توانید تصور و تمرکز کنید که چگونه تصویر روی کاغذ صفحه ای را که تجربه روی آن "با یک چکش بزرگ" نشان داده می شود ، می سوزاند یا می شکند - از بین گزینه های بسیاری که شما باید مناسب ترین را انتخاب کنید.
پس از خلاص شدن از خاطرات آزار دهنده که فرد را به حالت تحقیر باز می گرداند ، لازم است که همزمان بر روی عزت نفس کار کنید - سعی کنید موفق ترین و مثبت ترین دوره های زندگی را به یاد بیاورید ، "جذب" وضعیت رضایت ، غرور در خود و اعتماد به نفس مهم است که تمام عوامل و "سرنخ" های گذشته را که باعث ایجاد اعتماد به نفس در شما نمی شوند ، شناسایی کنید و به طور مداوم آنها را از بین ببرید.