هنگامی که افراد بدون سرزنش و رسوائی متفرق می شوند ، وقتی شخص ثالثی در این شکاف درگیر نباشد ، این س theال که چگونه بیشتر زندگی کنیم به یک سوال تمام عیار تبدیل می شود. بر خلاف همه روزهای گذشته ، از کنار یک تخت بزرگ به تنهایی بیدار می شوید و با آرامش روبرو می شوید. به نظر می رسید که هیچ چیزی آسانتر از یادگیری زندگی در تنهایی نیست. معلوم شد که همه چیز پیچیده تر است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
برای یادگیری اینکه تنها زندگی می کنید ، ابتدا باید خواستگاری مردان دیگر را بپذیرید. و آنها ، به هر حال ، شروع به جمع شدن و چرخیدن در اطراف شما به صورت گله می کنند. این برای بالا بردن عزت نفس ضروری است. حتی اگر بدون هیچ توهین خاصی از هم جدا شوید ، مطمئناً او به جای "من تمام زندگی شما را دوست خواهم داشت" خداحافظی "خداحافظ" معمول را انجام داد ، و این واقعیت به عنوان یک تکه تکه خاردار جایی در ذهن من گیر می کند. ما باید این ترکش را بیرون بیاوریم. و این بار ، ابتدا خداحافظی کن. این بسیار غیر صادقانه است ، اما بسیار موثر است.
گام 2
برای یادگیری اینکه چگونه تنها زندگی کنید ، می توانید با سر خود وارد کار شوید. زندگی شخصی شما احتمالاً وقت زیادی از شما می گیرد و اکنون مشغول هیچ کاری نیست. بنابراین ، ما یک راه جایگزین پیدا می کنیم و زندگی شخصی خود را جایگزین زندگی شخصی می کنیم. این برای پر کردن زمان است. در غیر این صورت ، به سادگی خراب می شود - توسط سریال ها ، انواع نان ها و آهنگ های اشک آور درباره عشق.
مرحله 3
برای یادگیری اینکه چگونه تنها زندگی کنید ، نیازی نیست که در انتظار یک شاهزاده سلطان کنید و یا روز خود را با امور بی معنا روبرو کنید تا اینکه کاملا خسته شوید. تنها بودن به معنای این نیست که شما باید مدام خود را با چند نان ناز کنید و از این که قدرت دارید متاسف شوید.
مرحله 4
تنها زندگی فقط زندگی و لذت بردن است. صبح به آفتاب لبخند بزنید ، قهوه مورد علاقه خود را بنوشید ، وقتی دلتان می خواهد برقصید و وقتی احساس گریه می کنید ، روی چهارپایه نشسته اید. با دوستان خود تماس بگیرید و با یک خرس عروسکی به خواب بروید پرتره کسی را بکشید یا آن را با صلیب بدوزید ، آهنگ بسازید یا یک معما را کنار هم قرار دهید. سرانجام ، می توانید رمانی درباره رمان خود بنویسید.