سه حس وجود دارد: قربانی ، ناجی و متجاوز. با کمک آنها می توانید مثلث زندگی روابط را درک کنید.
قربانی شخصی است که احساس ناتوانی ، خستگی ، تمایل به اطاعت از شخصی ، عدم درک از آنچه اتفاق می افتد ، ناتوانی و احساس بی ادبی است.
متجاوز شخصی است که به خود و توانایی های خود اطمینان دارد ، او دائما به دنبال عدالت است ، تمایل به مجازات کسی ذاتی است و همچنین نحوه تأثیرگذاری بر قربانی و منجی.
ناجی شخصی است که می خواهد همیشه کمک کند ، احساس اعتماد به نفس و ترحم دارد.
از این طریق می توان نتیجه گرفت که نقش اول تحمل قلدری است. نقش دوم مجازات می کند و نقش سوم تلاش برای نجات شرکت کنندگان است. همچنین باید فهمید که در حالی که در چنین شکل هندسی قرار دارد ، فرد در هر صورت تمام عملکردها را انجام می دهد. همه اینها می تواند مدت زمان نامحدودی داشته باشد و هیچ وابستگی به خود اعضا ندارد.
به عنوان مثال ، همسر دیگر نمی تواند تحمل کند ، معتاد به الکل دیگر تمایلی به نوشیدن ندارد و پزشک نمی خواهد خانواده را فریب دهد ، که یک راه مناسب برای برون رفت از شرایط است. همه چیز آسان و ساده است. اما همه چیز به نتیجه بستگی خواهد داشت. لازم است حداقل یکی از شرکت کنندگان مثلث را ترک کرده باشد ، در غیر این صورت همه می توانند به طور نامحدود نقش خود را بازی کنند.
آیا می توان مثلث را ترک کرد؟ برای شروع ، شما باید در نقشی که ورود به چه کسی انجام شده است ، بفهمید. مفهومی از "وارونگی نقش" وجود دارد. به عنوان مثال ، یک متجاوز به عنوان یک معلم درک می شود ، یک ناجی یک دستیار و یک همراه و یک قربانی یک دانش آموز است. اگر فردی تمایل دارد که باور کند در نقش منجی وارد مثلث شده است ، پس ارزش دارد که از افکاری که وی را مجبور می کنند در رابطه با قربانی نجیبانه رفتار کند خلاص شوید. در این صورت کمک به قربانی ارائه می شود اما بدون نتیجه. پس از آن ، فرد بی دفاع شروع به درک این می کند که این را می توان به تنهایی یاد گرفت.
همیشه تمایل به کمک به کسی وجود دارد و این وسوسه محسوب می شود ، این فرد مبتلا است که اغواگر محسوب می شود. اما در همان زمان ، شخص در رابطه با قربانی که می خواهد به او کمک کند ، وسوسه می شود یا تحریک می شود. بنابراین ، ارزش آن را دارد که خودتان فرصتی برای انجام کاری بدهید. شاید اولین بار او اشتباه کند ، اما این اشتباهات او خواهد بود ، که از آنها نتیجه گیری می شود. در آینده هیچ دلیلی برای سرزنش وجود نخواهد داشت ، در این صورت ممکن است قربانی به یک متجاوز تبدیل شود.