در روسیه ، علاقه به تئوری تغذیه بصری فقط از خواب بیدار شد ، زمانی که در آمریکا و در اروپای غربی ، از دهه 70 قرن گذشته ، تحقیقات جدی در این زمینه انجام شد و حتی کلینیک های ویژه افتتاح شد.
با این حال ، چنین کلینیک هایی توسط روانشناسان و روان درمانگران اداره می شوند. و این درست است به هر حال ، مشکل اضافه وزن نه در بدن ، بلکه در سر است. مفهوم این است که همه رژیم های غذایی مضر هستند زیرا محدودیت هایی را در انتخاب مواد غذایی ، رژیم معمول ایجاد می کنند. میوه ممنوع شیرین شناخته شده است. هر چه بیشتر ممنوعیت ها بیشتر بخواهید آنها را بشکنید.
بازخورد این روش را می توان در توصیه های برخی از متخصصان تغذیه یافت ، که معتقدند در حالی که رژیم را دنبال می کنید ، نباید بر این فکر کنید که غیرممکن است ، بلکه برعکس ، این امکان وجود دارد: من می توانم هر سبزیجات ، میوه ها ، غلات ، شکلات تلخ”. از چنین نتیجه ای در حال حاضر آسان تر می شود.
غذا خوردن بصری به شما اجازه می دهد همه چیز را بخورید ، اما عاقلانه است که به آن نزدیک شوید. به هر حال ، ما اغلب نه به این دلیل که احساس گرسنگی می کنیم ، بلکه "برای شرکت" غذا می خوریم ، زیرا این یک روز تعطیل است. علاوه بر این ، میز از غذا "می ترکد" ، نه به این دلیل که از این تعداد مهمان انتظار می رود ، بلکه به منظور نشان دادن رفاه خودشان است. طرفداران غذای شهودی معتقدند که غذا در جامعه مدرن همه چیز را برابر می کند. تولد نه با یک واقعه هیجان انگیز برای کل خانواده ، بلکه با یک جشن ، یک مراسم خاکسپاری - با یک جشن ، مشکلات در محل کار "ضبط" جشن می گیرد ، موفقیت نیز.
وقتی علت پرخوری مشخص شد ، کنترل بیش از حد وزن آسان تر است. و نه برای جنگیدن ، بلکه برای کنار آمدن. ما باید یک سرگرمی پیدا کنیم که جایگزین قسمت اضافی شود. خوردن بصری یک رژیم نیست ، بلکه یک رژیم غذایی منطقی ، متعادل و سالم است ، جایی که همه چیز وجود دارد ، اما در یک دوز متوسط. مهم این است که پوسته بیرونی خود - بدن را دوست داشته باشید. برای 100 گرم اضافی که خورده اید خود را آزار ندهید بلکه خود را همانطور که هستید بپذیرید و مسیر خودسازی را شروع کنید.
در روسیه ، عقیده ای وجود دارد که نظریه خوردن بصری متعلق به استاد آمریکایی استیون هاوکس است ، که خلاصه تحقیقات و تجربه خود را (هاوکس نیز اضافه وزن داشت) در سال 2005. با این حال ، اولین مقررات اصلی توسط Teyla Weller در سال 70 ارائه شد. در سال 1978 ، کتابی از روان درمانگران D. Hirschmann و K. Munter با عنوان "غلبه بر پرخوری" منتشر شد. سال 1995 توسط Evelyn Triboli و Eliza Resch کار شد.