برای اینکه دیگر نگران چیزهای کوچک نباشید و برخی از مشکلات بسیار جزئی را با وقار برآورده کنید ، ابتدا باید به درون خود نگاه کنید و درک کنید که دقیقاً چه چیزی باعث احساس اضطراب می شود. اساساً این تجربیات ناشی از روابط خانوادگی ، سلامتی عزیزان ، اشتباهات در محل کار ، برنامه های انجام نشده است. با این حال ، این لیست می تواند ادامه داشته باشد و ادامه یابد.
تجربیات خود را در ذهن خود به دو گروه تقسیم کنید. در گروه اول ، مشروطاً نسبت به یک خطر واقعی (بیماری جدی ، تجربیات افراد پس از یک فاجعه ، از دست دادن کامل مسکن یا اموال ، جابجایی اجباری و غیره) اضطراب وارد کنید. چنین تجاربی غالباً به فرد کمک می کند تا مسئله ای دشوار را حل کند و برای غلبه بر مشکلات واقعی نیرو می دهد. و پس از حل مشکل ، نگرانی برطرف می شود. انسان ، با قاطعیت تمام سختی ها را پشت سر می گذارد ، سرانجام به سیر معمول خود بازمی گردد.
نگرانی گروه دوم اضطراب در مورد خطر پیش بینی شده ، اما هنوز هم وجود ندارد - شوهر دیر وقت در کار بود ، تلفن دختر جواب نمی دهد ، دوست ناگهان تماس را متوقف کرد ، رئیس جواب سلام را نداد. به نظر می رسد شرایطی از این دست منادی فاجعه ای وحشتناک است که مطمئناً اتفاق خواهد افتاد. در حقیقت ، اتفاق بدی رخ نمی دهد و فاجعه فقط در تصورات شما وجود دارد. چنین ناآرامی هایی بدن را به آرامی اما مطمئناً در معرض روان رنجوری ها و اختلالات خفیف روانی قرار می دهد - از قرص های خواب آور و آرامبخش استفاده می شود که به هیچ وجه کمکی نمی کنند. وقتی نگرانی های بی اساس به یک زمینه حیاتی تبدیل می شوند ، بی تفاوتی ، بدبینی و افسردگی به تدریج ایجاد می شود.
اگر شروع به نگرانی کردید چه کاری باید انجام دهید
اگر ناگهان چیزی باعث عصبی شدن شما شد ، برای نوشیدن سنبل الطیب عجله نکنید ، بلکه سعی کنید وضعیت را در افکار خود خاتمه دهید. شوهر دیر شده است و شما فکر می کنید اتفاق وحشتناکی افتاده است. اما این اولین بار نیست. ممکن است در کار تأخیر بیندازند ، اتوبوس را از دست بدهند یا در ترافیک گیر کنند و تلفن جواب نمی دهد زیرا باتری از بین رفته است. و هر وقت اضطراب ایجاد شد ، خود را متقاعد کنید که ترس بی دلیل است.
اگر به تنهایی قادر به کنار آمدن با تنش عصبی نیستید ، با دوستان خود تماس بگیرید ، با یکی از نزدیکان خود صحبت کنید. شما نباید در مقابل هر کسی "روح خود را به درون خود برگردانید". شخصی را که از صمیم قلب با شما همدرد است از محیط خود انتخاب کنید. بهتر است اگر جلیقه بالقوه شما ذاتاً خوش بین باشد. مهم نیست که چقدر عجیب به نظر برسد ، اما این مردم هستند که واقعاً به دنیا نگاه می کنند. اگر می گوید نگرانی های شما بیهوده است به این شخص اعتماد کنید. و خیلی سریع مطمئن می شوید که وقتی به او اعتماد کردید حق با شما بود. سعی کنید از برقراری ارتباط با افرادی که تمایل به نمایش دادن همه چیز دارند خودداری کنید. بگذارید فقط افراد مثبت شما را احاطه کنند.
اگر در حال حاضر کسی برای گفتگو ندارید ، موسیقی آرامش بخش به نظم اعصاب کمک می کند. و نیازی نیست که ملودی مراقبه باشد. هر شخصی که شخصاً دوست داشته باشید می توانید پیش از این از بین مناسب ترین ملودی ها یا آهنگ ها ، یک کتابخانه موسیقی انتخاب کنید. و با طبیعت ارتباط برقرار کنید. مهم نیست که آیا یک خوراک پرنده در خارج از پنجره است یا فقط با آرامش در پارک جنگلی شهر قدم می زند: طبیعت بهترین پزشک برای یک روح بیمار است.
خودت را دوست داشته باش ، مدام روی خودت کار کن. هیچ کس بیش از خود شما به توجه شما احتیاج ندارد. این را همیشه بخاطر بسپارید ، و به تدریج یاد می گیرید که آرامش ذهنی خود را حفظ کنید ، و با وقار تمام ترسهای بی مورد را از بین ببرید.