والدین ، گاهی بیش از حد ، از عواقب احتمالی تجربیات منفی فرزندان خود نگران هستند: آیا یک سفر طولانی کاری یا طلاق منجر به آسیب روانی شدید نخواهد شد که خود را در بزرگسالی احساس می کند؟
ضربه روانی چیست
تروما وضعیت وحشتناکی نیست که در زندگی یک فرد (بزرگسال یا جوان) اتفاق افتاده باشد. این عواقب آن برای روان است. یعنی وقتی می گوییم "تروما" ، قیمت آن برای زندگی است ، حفاظتی که روان برای زنده ماندن در سخت ترین و تهدید کننده ترین وضعیت زندگی بشر ایجاد کرده است. با مقاومت در برابر ضربه ، بدن زنده ماند ، اما این بدان معنا نیست که بدن سالم و دست نخورده باقی مانده است.
وقتی برخی حوادث آسیب زا رخ می دهد ، آنها در سیستم عصبی همراه با خاطرات ذخیره می شوند - تصاویر ، تصویری از رویداد ، صداها ، بوها.
خطر روان پریشی برای کودکان چیست
اولین چیزی که باید بخاطر بسپارید این است که ضربه رو به رو می شود. یک فرد بالغ و بالغ توانایی بیشتری در مقابله با ضربه دارد تا کودک. برای کودکی که مغز و سیستم عصبی به مدت 20 سال در آن بالغ می شود (و بعضی از قسمت های مغز مدت بیشتری طول می کشد) ، پیامدهای حوادث آسیب زا می تواند بسیار جدی باشد. اول از همه ، این تأثیر بر عملکرد مغز ، یا بهتر بگویم بر روی م componentلفه شناختی (تفکر) ، م emotionalلفه عاطفی و تعامل اجتماعی است. به عبارت دیگر ، وقتی کودک به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مبتلا می شود ، ممکن است تعدادی از علائم را مشاهده کنیم که تأثیر منفی بر کیفیت زندگی کودک دارند. در عین حال ، نباید تصور کرد که ضربه روحی تأثیر جبران ناپذیری بر زندگی و روان کودک دارد.
باور غلط 1 - ضربه روحی تأثیر جبران ناپذیری بر زندگی کودک دارد
نه اینطور نیست. وقتی اتفاق افتاد که کودک مجبور شد شرایط سختی را پشت سر بگذارد ، ابتدا باید ارزیابی شود که آسیب در کدام مناطق زندگی رخ داده است. برای کنار آمدن کودک ، او به کمک یک بزرگسال ثابت ، حامی و مدبر نیاز دارد. به عبارت دیگر ، بهترین دارو برای کودک این است که بتواند با خیال راحت به آسیب ها پاسخ دهد ، حمایت ، همدلی و احساس ثبات را از بزرگسالان بدست آورد.
باور غلط 2 - بلافاصله پس از حادثه ، کمک اضطراری روانشناختی ضروری است
کودک در حال حاضر در لحظه آسیب دیدگی بار را تجربه می کند. اگر والدین سعی در "آسان سازی زندگی" ، جلب توجه ، سرگرمی "دارند تا کودک فراموش شود" ، سیستم عصبی کودک بار بیشتری را متحمل می شود. البته هر پدر و مادری می خواهد بلافاصله شرایط کودک را کاهش داده و کمک کند و ما این کار را به صورت انعکاسی انجام می دهیم ، زیرا مقاومت در برابر رنج کودک برای آنها دشوار است. بنابراین ، اولین کمک روانشناختی وجود دارد که اصل آن تأمین نیازهای اساسی انسان است (گزارش آنچه اتفاق افتاده است ، تأمین مسکن ، ایمنی ، خواب و ارتباط با عزیزان در صورت گم شدن).
افسانه 3 - پس از یک واقعه آسیب زا ، کودک دچار PTSD خواهد شد
فقط یک متخصص (روانشناس ، روانپزشک) می تواند PTSD را تشخیص دهد. اگر والدین تظاهراتی مانند:
- یک بازی که به طور مداوم تکرار می شود و در آن عناصر یک وضعیت روانی-آسیب زا منعکس می شوند ،
- اختلالات خواب / کابوس (بدون محتوای صریح) ،
- مشکلات در ارتباطات ،
- عدم تمایل به برقراری ارتباط ،
- تکانشگری بیش از حد و پرخاشگری ،
- حواس پرتی توجه و ناتوانی در تمرکز ،
با این علائم ، قطعاً باید با یک متخصص مشورت کنید. اما به خاطر داشته باشید که همه کودکان به عنوان واکنشی به ضربه مغزی دچار PTSD نیستند.
افسانه 4 - کودک به سرعت آسیب روحی را فراموش خواهد کرد
اما در این بیانیه با اعتقادی مخالف روبرو می شویم که همه چیز درست خواهد شد.البته این اتفاق هم می افتد که آن موقعیت ها و لحظات ناخوشایند زندگی را که برای ما اتفاق افتاده فراموش کنیم ، اما این بدان معنا نیست که در این صورت آسیب ندیده ایم. این اتفاق می افتد که در حال حاضر بزرگسالان ، ما نمی توانیم درک کنیم که چرا از سگ می ترسیم ، زیرا ما به یاد نمی آوریم که چگونه سگ ما را در کودکی ترساند. اما اگر ما در مورد تجربه های شدید آسیب زا صحبت می کنیم ، پس کودک هرگز چنین وقایعی را فراموش نخواهد کرد. او یاد خواهد گرفت که زنده بماند ، و سپس زندگی کند ، اما فراموش نخواهد کرد.
احتمالاً برای هر یک از ما لیستی از ایده ها و عقاید در مورد تأثیر وقایع آسیب زا بر زندگی وجود دارد. و ما پدر و مادری دوست داشتنی خواهیم ماند و خواهیم بود که همیشه سعی می کنند تمام تلاش خود را برای فرزندان خود انجام دهند.