احساس گناه یکی از مخرب ترین مشکلاتی است که می تواند هماهنگی دنیای درونی فرد را مسموم و از بین ببرد. بسیاری آن را سالها در خود حمل می کنند ، و نمی دانند که تا چه حد زندگی آنها را مسموم می کند ، بر روابط با دیگران و رشد شخصی تأثیر می گذارد. و اگر این "هیولا" برای سالها در روح مستقر شود ، ممکن است سلامت جسمی نیز متزلزل شود. خلاصه اینکه لازم است از احساس گناه خلاص شوید و هرچه زودتر بهتر است.
اگر مومن هستید ، دین به شما کمک می کند. اعتراف ، دعا و عمل برای جبران گناه خود به شما کمک می کند تا از این احساس خلاص شوید و در روح خود آرامش پیدا کنید. علاوه بر این ، ایمان صادقانه به بخشش خالق مهربان شما را پشتیبانی و تشویق خواهد کرد. اگر از کلیسا دور هستید ، می توانید به یک روانشناس متخصص مراجعه کنید که به شما کمک می کند راه های موثری برای خلاص شدن از شر این بار پیدا کنید و ادامه دهید.
اما شما می توانید سعی کنید و به طور مستقل با احساس گناه کنار بیایید ، به خصوص که یک روش موثر برای این کار وجود دارد. زمانی را انتخاب کنید که بتوانید با آرامش با این مشکل کار کنید ، اطمینان حاصل کنید که هیچ کس یا چیزی در طول جلسه خودکار درمانی باعث حواس پرتی شما نمی شود.
یک کاغذ بردارید و شرایطی را توصیف کنید که در آن احساس گناه کنید. خود و اقدامات خود را ارزیابی نکنید ، فقط واقعیت ها را با جزئیات و کامل بیان کنید. البته ، می توانید از رایانه استفاده کنید و متن را تایپ کنید ، اما بهتر است این کار را به روش قدیمی و با دست انجام دهید. روانشناسان می گویند نوشتن به غیر از تایپ روی صفحه کلید ، سایر مناطق مغز را فعال می کند. با نوشتن حوادث با دست ، فرد بیشتر روی روند نوشتن و همچنین افکار خود متمرکز می شود.
بنابراین ، واقعیت ها ترسیم شده است. اکنون سعی کنید دلایلی را که شما را به انجام این کار ترغیب می کند ، فرموله کنید. هر چه دلایل بیشتری پیدا کنید ، بهتر است. سعی کنید به خودتان س theالات "چرا این کار را کردم؟" ، "در نتیجه می خواستید به چه نتیجه ای برسید" پاسخ دهید.
گام بعدی این است که بهانه هایی برای خود و اقدامات خود بیابید. این یک روند نسبتاً دلپذیر است ، زیرا هر کس می خواهد به خودش و دیگران ثابت کند که مقصر هیچ کاری نیست.
سعی کنید بهانه جویی کنید تا تقصیر را به گردن دیگران نیندازید. بنابراین ، عبارت "او مرا فریب داد" بهتر است با عبارت "من تجربه کافی و آینده نگری برای شناختن اهداف واقعی او را نداشتم" جایگزین شود.
سوابق خود را نابود کنید. می توانید آنها را بسوزانید و خاکسترها را در باد پراکنده کنید ، برگ را به قطعات کوچک پاره کنید و آنها را از توالت پایین بریزید. در یک کلام ، مناسب ترین راه خلاص شدن از شر این قطعه کاغذ را بیابید و در عین حال تصور کنید که از شر هر آنچه روی آن آمده است خلاص می شوید.
گاهی این آیین کافی نیست. سپس لازم است داستان بیان شود. توصیه می شود این کار را انجام دهید تا داستان شما به مال افراد نزدیک به شما یا سایر شرکت کنندگان در این رویداد تبدیل نشود. قلب خود را به یک همسفر تصادفی بریزید ، با خط تلفن تماس بگیرید ، یک پست ناشناس در اینترنت قرار دهید ، با یک کشیش صحبت کنید.
با گفتن کار ناپسند خود ، به نظر می رسد "در پیشگاه خدا و مردم" یک توبه انجام می دهید.
راهی برای جبران خلاف خود پیدا کنید. این می تواند برای یک غریبه کاملاً خوب انجام شود ، یک عمل خیرخواهانه ، یا صرفاً داستانی باشد که درباره اشتباه شما "برای اصلاح دیگران" نوشته شده است. مهم است که در ذهن شما اعمال خوب و بد متعادل باشد.
داستانی بنویسید که در آن ، در شرایط مشابه ، اتفاقی که باعث احساس گناه شما شد ، رخ نداد و کل شرایط با خوشحالی همه درگیر حل شد. در اول شخص بنویسید گویی این اتفاق خاص برای شما رخ داده است. از نظر برخی ، این قسمت از روش ممکن است ناچیز و حتی احمقانه به نظر برسد: از این گذشته ، گذشته را نمی توان تغییر داد. با این حال ، این کاملاً درست نیست. می توانید برداشت خود را از وقایع گذشته تغییر دهید.هر وقت آماده پشیمانی و سرزنش کردن خود شدید ، این داستان را بخوانید و ناخودآگاه شما سرانجام "باور" خواهد کرد که واقعه آسیب زا هرگز رخ نداده است.