انگیزه اغلب تغییرات منفی است ، به عنوان مثال ، طلاق ، اخراج ، اخراج از موسسه. البته ، در لحظه ای که این اتفاق می افتد ، به نظر ما می رسد که دنیای اطراف به معنای واقعی کلمه در حال فروپاشی است ، اما در واقع ، همه آنچه اتفاق افتاده نتیجه یک میل ناخودآگاه برای تغییر برخی شرایط است که ما نمی توانیم آگاهانه در مورد آن تصمیم بگیریم.
دستورالعمل ها
مرحله 1
اولین قدم مقابله با احساسات طاقت فرسای تغییر و کنار گذاشتن تأثیر آنها است.
خود را در صندلی راحت کنید. چشمان خود را ببندید و سه بار نفس عمیق بکشید و از آن خارج شوید. سپس ، تصور کنید که بدن شما در یک تخت پر نرم فرو رفته و کاملاً شل شود. تصور کنید که احساسات ، احساساتی که اکنون در رابطه با تغییر ایجاد شده تجربه می کنید یک پیله یک پروانه است و شما درون آن هستید. شما احساس می کنید که چگونه این پیله به شما فشار می آورد و به شما اجازه نمی دهد راحت نفس بکشید و می خواهید از آن خارج شوید. به آرامی و بدون تنش شروع به کشش کنید ، از نظر ذهنی تصور کنید که با حرکات خود این پیله را پاره می کنید ، از فشار آن خلاص می شوید و اشعه های شادی خورشید را به درون خود وارد می کنید. شما یک پروانه زیبا هستید ، بالهایتان باز می شود و آماده پرواز به سمت زندگی جدید هستید.
وقتی احساس می کنید که این احساسات دلپذیر شما را کاملاً فرسوده کرده است ، به بالای کوه پرواز می کنید و یکبار سوار آن می شوید ، فریاد می کشید: «من به خرد و شهودم اعتماد دارم. من در حال باز کردن فرصت های جدید هستم. پس از از بین بردن احساسات منفی ، باید شروع به تحلیل آنچه اتفاق افتاده است ، کنید.
گام 2
برای این کار ، شما باید یک ورق کاغذ بردارید ، تغییر ایجاد شده را در بالا بنویسید و به دلایل زیر گزینه های مختلف مختلف را یادداشت کنید. به عنوان مثال ، یک وضعیت - شما از موسسه اخراج شدید.
دلایل ممکن:
- معلمان و ریاست ناعادلانه
- من می خواستم ترک کنم ، زیرا وقت کمی برای زندگی شخصی بود.
- عدم تمایل به رفتن به دانشگاه ، زیرا دانشکده به اشتباه انتخاب شده است ، و غیره
لیست را دوباره بخوانید و احساسات و نگرش خود را نسبت به هر یک از دلایل تجزیه و تحلیل کنید - علت یا دلایلی که شدیدترین احساسات را برانگیخته می کند.
اکنون به مرحله بعدی تجزیه و تحلیل بروید - پیدا کردن مزایای تغییر.
در حقیقت ، آنها از دلایلی نشات می گیرند. به عنوان مثال ، اگر می خواستید انستیتو را ترک کنید ، زیرا وقت دیگری برای علاقمندی های دیگر کم بود ، به علاوه بنویسید: "زمان زیادی برای کلاسهای جالب و مورد نظر وجود دارد" ، یا دانشکده اشتباه - "فرصتی برای وجود دارد به جایی که می خواهید بروید. " اگر زندگی در کنار پدر و مادرتان به شما اجازه ساخت یک زندگی شخصی را نمی داد ، پس از ترک آنها فرصت انجام این کار را داشتید.
مرحله 3
تا تغییرات غافلگیر نشود.
هنگامی که تجزیه و تحلیل انجام شود ، دلیل روشن خواهد شد و مزایای آنچه اتفاق افتاده قابل مشاهده است ، دیگر تغییر فاجعه بار به نظر نمی رسد و حتی خوشحال می شود که همه چیز به همین ترتیب پیش رفته است.
به طوری که در آینده تغییرات باعث تعجب و نگرانی شما نمی شود ، لازم است کنترل زندگی و آنچه در آن اتفاق می افتد را به دست بگیرید. مراقب خواسته ها و بی میلی های پنهان باشید ، افکار و احساسات را در رابطه با موقعیت های مختلف ردیابی کنید تا به موقع حوادث را به دست خود بگیرید و آنچه را که مناسب شما نیست تغییر دهید و منتظر بمانید که شخص دیگری این کار را برای شما انجام دهد. با جسارت بیشتری تصمیم گیری کنید ، کاری جدید ، ناشناخته انجام دهید و مطمئن باشید: هر تغییری قدمی برای زندگی جدید است.