افکار وسواسی می توانند وجود را مسموم کنند. آنها با تمرکز تداخل می کنند ، آرامش را از فرد می گیرند. در یک مورد ساده ، خودتان می توانید از شر آنها خلاص شوید. شما فقط باید روی خودتان مقداری کار کنید.
اگر در گرداب افکار ناخوشایند قرار گرفتید ، جریان را متوقف کنید. مشخص کنید که دقیقاً چه چیزی شما را آزار می دهد ، چه ایده هایی مانع از زندگی عادی شما می شوند. گاهی اوقات دلیل افکار وسواسی در این واقعیت نهفته است که فرد قادر به بیان آنها نیست. لحظه ای که فرموله شوند ، تنش کاهش می یابد. بنابراین آگاهی فرد این نشانه را می دهد که در زندگی مشکلی پیش می آید. به محض رمزگشایی از پیام و شروع به تهیه برنامه عملیاتی ، صلح مورد انتظار فرا می رسد.
در مورد چنین روشی ساده برای آرامش و بهبودی مانند تمرینات تنفسی فراموش نکنید. تکنیک هایی از این دست واقعاً به نظم بخشیدن فکر و ایجاد هماهنگی بین جسم و روح کمک می کنند. سعی کنید بر مراقبه و یوگا مسلط شوید. سپس وسواس خیلی کمتر و کمتر شما را آزار می دهد.
افکار خود را روی کاغذ بیان کنید. شروع به روزنامه نویسی یا نوشتن داستان کنید. شاید به محض اینکه بیان خود را از این طریق آغاز کنید ، آرامش در روح شما ایجاد شود. در هر صورت ، این روش به شما کمک می کند تا روی یک چیز تمرکز کنید و افکار خود را مرتب کنید.
شروع به کار هنرهای دستی کنید. صنعتگری ، گل کاری ، گلدوزی ، خیاطی. همه این فعالیت ها به شما کمک می کند حواس شما را پرت کرده و آرام شوید. یک سرگرمی برای روح خود پیدا کنید ، و نه تنها آرامش را در روح خود بازسازی می کنید ، بلکه زندگی خود را غنی تر و جالب تر می کنید.
برای خلاص شدن از افکار ناخوشایند ، بر آنچه در اطراف شما اتفاق می افتد تمرکز کنید. تمام توجه خود را به طبیعت اطراف خود معطوف کنید ، هر آنچه را که می بینید و می شنوید به طور کامل درک کنید. سعی کنید اینجا و اکنون زندگی کنید ، پس دیگر نگران مشکل چرخیدن در سر خود نخواهید بود.
خودت را بفهم برای شما مهم است که بفهمید چه لحظه ای شما را آزار می دهد و پیام را به شکل مثبت تری تبدیل کنید. به عنوان مثال ، شما نمی توانید به دلیل غرق شدن در خود آرام شوید. سعی کنید خود را سرزنش نکنید ، خود را به نوعی جرم متهم نکنید ، بلکه برای موفقیت های جدید به شما ترحم ، همدردی ، تشویق ، برکت دهد.
نقش های داخلی را تغییر دهید. بگذارید یک فرشته نگهبان یا یک پدر و مادر مهربان به محل اعدام بیایند یا قضاوت دقیق کنند.
وضعیتی که شما را آزار می دهد ، تجزیه و تحلیل کنید. عینی باشید و احساسات غیر ضروری را کنار بگذارید. درک کنید که آیا همه چیز واقعاً خیلی بد است ، آیا شما در معرض خطر هستید ، چگونه وقایع با یک یا سایر اقدامات شما پیشرفت می کند ، آیا به نتیجه دلخواه خواهید رسید. سعی کنید روی نتیجه کلی حل یک مسئله خاص تمرکز کنید.
تمام جزئیات باید نقش ثانویه داشته باشند. سپس شما به درستی اولویت بندی می کنید و نگران چیزهای ریز و ارزشمند نخواهید بود.
باور کنید که شرایط شما برای همیشه دوام نخواهد داشت. با آن به عنوان نوعی آزمایش موقتی ، یک آزمون قدرت رفتار کنید. درک اینکه فردا ، یک هفته یا یک ماه بعد ، مشکل خاصی را به خاطر نمی آورید ، به شما نیرو می بخشد و به شما کمک می کند واکنش تندی نسبت به جریان افکار وسواسی داشته باشید. حتی ممکن است با برخی از فعالیت ها یا استراحت مفید بتوانید حواس خود را پرت کنید.
به توسعه خود بپردازید و از اشتباهات خود نتیجه بگیرید. تجربیات زندگی را جمع کنید. هرچه عاقل تر ، باهوش تر ، با کفایت تر باشید ، هرچه استقلال بیشتری پیدا کنید ، با زندگی سازگار شوید ، افکار غیرضروری کمتر اذیت می شوید. سطح اعتماد به نفس خود را ایجاد کنید.