غالباً ، هماهنگی درونی نه با یک مشکل جدی ، بلکه با انبوهی از افکار مسموم کوچک ، شبیه پشه ها به هم می خورد. مانند این حشرات وزوز ، افکار معمولاً از هر تلاشی برای انتقاد از آنها دور می شوند. از این رو تحریک ، اضطراب غیرقابل توصیف و گاهی اشکهایی که از هیچ جا آمده اند.
دستورالعمل ها
مرحله 1
یاد بگیرید یک فیلتر برای خود تنظیم کنید که فقط اجازه می دهد لحظات مثبت عبور کند. البته کنترل هر تفکر غیرممکن است ، زیرا هزاران فکر وجود دارد و در ذهن ما به جای برخی از جمله های واضح ، به شکل برخی از ساختارهای معنایی ظاهر می شوند. با خود موافق باشید که دفعه دیگر که این متجاوزان به صورت تجارب ناآرام از ابتدا به ذهن شما خطور می کنند ، خود را نیشگون بگیرید ، فریاد بزنید یا با انگشتان جلوی بینی خود ضربه محکم و ناگهانی ایجاد کنید.
گام 2
به موقع خود را متوقف کنید. به عنوان مثال ، قرار دادن یک نوار لاستیکی مانند آنهایی که اغلب در داروسازی استفاده می شوند. اکنون ، هر بار که نگران افکار بد هستید ، الاستیک را در سطح مچ دست خود بکشید و به طور ناگهانی آزاد کنید. این یک اثر "هوشیار" ایجاد می کند و افکار را در مسیر درست قرار می دهد.
مرحله 3
سعی کنید افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنید. به عنوان مثال ، اگر فکر مرگ ناگهان به ذهن شما خطور کرد ، یا اینکه همه چیزهای خوب همیشه نیستند ، آن را جایگزین آن کنید. به اطراف نگاهی بیندازید ، تا آنجا که ممکن است عمیقاً در هوا تنفس کنید و به این واقعیت فکر کنید که همین امروز ، همین حالا ، می توانید نفس بکشید و از لذت دلپذیری که روز به شما هدیه کرده است لذت ببرید (یک فنجان قهوه ، تماس غیرمنتظره قدیمی دوست و غیره)
مرحله 4
بخونش. افکار مضر نباید در شما نفوذ کنند ، و از دور غذا می خورند. و اگر لحن مورد علاقه خود را زیر لب ، لبخند و رقص بنشینید چگونه می توانند این کار را انجام دهند؟ مهم نیست که کجا این کار را انجام می دهید - در خانه در آشپزخانه ، هم زدن بورس یا در حمام خود ، در خیابان یا هنگام ناهار - ایجاد کننده روحیه خوب برای خود و دیگران باشید.
مرحله 5
از شیوه نویسنده جولیا کامرون (کتاب The Artist's Way) استفاده کنید: هر روز صبح ، 750 کلمه ای را که به ذهنتان خطور می کند ، بنویسید. فقط آنها را یادداشت کنید ، حتی اگر کلمات ناسازگار یا عباراتی باشند. با تشکر از این روش ، ذهن خود را از زباله های غیرضروری کل روز پاک می کنید و به چیزهای خیلی مهمتر و جالب تری فکر می کنید.