افراد بسیاری وجود دارند که کوچکترین تصوری از اصطلاح "خوشبختی" ، و معنای واقعی خوشبخت بودن ندارند و حتی موارد دیگر. افراد زیادی درمورد آنچه که اصلاً نباید ارزش آن را داشته باشند فکر می کنند و بحث می کنند. مکالمه ای زودگذر ، و اکنون ، روزها و شب ها ، فرد در این فکر فرو رفته است که چگونه لازم است پاسخ متفاوت داده شود ، آیا حق با حریف بود و غیره.
بسیاری از افکار درمورد "چه اتفاقی می افتاد اگر من متفاوت رفتار می کردم" - این است که چگونه خوردن خود به تدریج شروع می شود.
مردم دوست دارند خود را با دیگران مقایسه کنند ، برابر شوند. نگرانی در مورد این واقعیت که کسی یک خانه بزرگ ، یک شغل رویایی فوق العاده ، بچه های شگفت انگیز دارد ، کسی به حرکت و سفر ابدی بسنده می کند. در عین حال ، مراقبه به دلیل اینکه نه یکی را دارد و نه دیگری را پوسیده می کند و در زندگی به چنین چیزی نرسیده است ، راه اشتباهی را انتخاب کرده است. و حتی بدتر - اینکه بفهمیم همه چیز در زندگی همان راهی نیست که ما می خواهیم و در پشت دست در مورد دستاوردهای افراد دیگر ، موفق تر ، افترا بزنیم.
همانطور که مردم ناراضی دوست دارند بگویند: "بله ، او آن را از والدینش گرفته است!" ، "بله ، او با رئیس ملاقات می کند!" ، "بله ، او همیشه همیشه خوش شانس است!" نه ، البته ، کسی ممکن است به راحتی در کنار والدینش خوش شانس باشد ، یا در حقیقت ، شانس لبخند زد ، اما بخش عمده ای از مردم با عبور از تعداد باورنکردنی موانع ، شبهای بی خواب و کار زیاد به موفقیت می رسند.
چه چیزی مهم است که برای خود در نظر بگیرید؟ لازم است لحظه ای که حالت سرخوشی شما را ترک نکرده در ذهن خود ثبت کنید. و دقیقاً در صورت لزوم به آن برگردید.
و راز خوشبختی فقط در چیزهای کوچکی است که مردم اغلب در اطراف خود متوجه نمی شوند. با وسواس در مورد ثروت مادی ، می توانید بسیاری از موارد مهم زندگی را از دست بدهید. گاهی اوقات مفید است که به اطراف نگاه کنیم ، به اطراف نگاه کنیم. آیا این یک معجزه نیست - گل های معطر در بهار شکوفا می شوند ، گلبرگ های آن از اشعه های نافذ خورشید گرم می درخشند؟ آیا این یک معجزه نیست - غروب آفتاب زیبا ، یادآور روتختی های درخشان جادویی؟ معجزه نیست که هر روز بیدار شویم و از نور خورشید که از پنجره می آید لذت ببریم؟ و چشم اندازها در زمستان چقدر زیبا هستند! چگونه می توان غمگین شد وقتی چنین افسانه ای در اطراف است. بوم سفید شهرها را پوشانده و همه جا را با جادو و راحتی در بر گرفته است. و چقدر خوب است که بیرون از باران قدم بزنید ، هوای تازه باعث ایجاد آرامش و آرامش می شود. دریا ، بسیار گسترده و بسیار مرموز. لبخند عزیزان. در آغوش کشیدن با یکی از عزیزان. آیا این خوشبختی نیست؟ چیزهای زیبایی در اطراف وجود دارد ، شما فقط باید چشمان خود را بیشتر باز کنید.
اشتباه اصلی بسیاری از مردم این است که آنها با اکراه با گفتن بلند "من کاملاً ناراضی هستم" خوشبختی را از خود دور می کنند ، در نتیجه اوضاع را بیشتر می کنند و خود را به بن بست می رسانند.
یک قطعه شکلات مورد علاقه شما با قهوه خوشمزه ممکن است دلپذیرترین احساسات را داشته باشد و اگر ترکیب مورد علاقه خود را نیز در آن قرار دهید ، واقعاً می توان چنین سرگرمی را یک لذت نامید. و اگر ناگهان احساس غم و اندوه غرق شدید ، می توانید دوستان را به دیدار و خوش گذرانی دعوت کنید. یا می توانید از گوشه مورد علاقه خود در شهر بازدید کنید ، که بالها از آنجا رشد می کنند. این می تواند یک کافه مورد علاقه ، یک پارک مورد علاقه ، یک باغ عمومی یا شاید فقط یک نیمکت مورد علاقه باشد. خوشبختی اطراف ماست ، فقط باید بخواهید آن را ببینید و احساس کنید.