آیا الگوهای کلی از نظر ظاهری و حل مشکلات مختلف ، صرف نظر از مشخصات آنها وجود دارد؟
در این شرایط دشوار ، هر شخص مشکلات زیادی دارد. به سختی می توانید کسی را پیدا کنید که بگوید همه چیز در زندگی او عالی است. غالباً اینگونه اتفاق می افتد: اگر یک یا چند حوزه زندگی در نظم نسبی باشد ، چیز دیگری لزوماً از کنترل خارج می شود. خوب در محل کار - مشکلات در خانواده ، پول ظاهر شد - سلامتی در حال شوخی است …
آیا می توان توصیه های کلی برای انواع مشکلات در مناطق مختلف زندگی که افراد مختلف در دوره های مختلف زندگی خود تجربه می کنند ، یافت؟
تمام دشواری ها و مشکلات در هسته اصلی خود مشترک هستند و همچنین گاهی به روشی کاملاً مشابه حل می شوند. بگذارید با یک مثال توضیح دهم. از تجربه خود دو وضعیت دشوار مختلف را به یاد بیاورید که با موفقیت حل شده اند. به عنوان مثال ، یک وضعیت تعارض در رابطه با یک فرد و مشکلات مالی در یک دوره خاص از زندگی. شرایط ، دلایل ، شرایط ، مدت زمان ، راه حل ها متفاوت بود. مگه نه؟ اما چه چیزی مشترک بود؟ مراحل حل این مشکلات و تجربیات شما در هر مرحله مشترک بود.
اگر مشروطاً از آغاز تا حل آن ، مشکلات را به مراحل "زندگی" تقسیم کنیم ، می توان موارد زیر را جدا کرد:
1. منشأ مسئله.
در ابتدا ، ما فقط زندگی می کنیم ، اهداف تعیین می کنیم ، برخی اقدامات را انجام می دهیم ، برنامه ریزی می کنیم ، مطابق با اهداف خود تلاش می کنیم. سپس برخی شرایط در زندگی بوجود می آیند که ما آنها را دوست نداریم ، با ایده های خود در مورد زندگی مغایرت داریم ، در تحقق اهداف دخالت می کنیم ، یا زندگی را به سادگی دشوار و بی روح می کنیم. مدتی است که تلاش می کنیم در برابر این شرایط مقاومت کنیم.
2. آگاهی از مسئله.
در این مرحله ، ناتوانی ما در کنار آمدن با شرایط نامساعد سرانجام ما را به این درک می رساند که "مشکل" از راه رسیده است. در این مرحله ، ما با شرایط دست و پنجه نرم می کنیم ، آنها را در داخل قبول نمی کنیم ، ما معتقدیم که سرنوشت بسیار ناعادلانه با ما رفتار می کند ، ما تعدادی از احساسات منفی را تجربه می کنیم - تحریک ، کینه و غیره. برخی از افراد در این مرحله برای مدت زمان طولانی گیر می کنند. این نیز به قدرت شرایط منفی بستگی دارد - کسی کلیدها را گم می کند و چند ساعت را صرف انجام مجدد آنها می کند ، و شخصی به موقعیتی سخت تر تبدیل می شود.
3. بازنگری در نگرش خود.
در مرحله بعد ، ما آرام می شویم ، شروع می کنیم به تجدید نظر در زندگی - نگرش ما نسبت به خودمان ، نسبت به مردم ، نسبت به مسئله. چیزی در ما تغییر می کند. به شرایط خود بازگردید و متوجه منظور من خواهید شد. باز هم ، این مرحله برای همه مردم متفاوت است. مدت زمان ، عمق درک و غیره متفاوت است. و البته ، موارد زیادی به عواملی بستگی دارد که ما حتی نمی توانیم همه آنها را در نظر بگیریم و لیست کنیم.
آیا توجه کرده اید که بعد از این مرحله بسیاری از افراد می گویند که ایده هایشان در مورد زندگی تغییر می کند؟ آنها می گویند: "من قبلاً اینگونه فکر می کردم ، اما اکنون جور دیگری به آن نگاه می کنم …"
4. حل مسئله.
و سرانجام ، با فهمیدن چیزی در زندگی ، ما در حال حاضر به دنبال اطلاعات ، راه های حل وضعیت دشوار خود هستیم ، در صورت لزوم ، برای کمک به افراد دیگر مراجعه می کنیم و دوباره ، بسته به عوامل مختلف ، انجام اقدامات خاص ، راه حل می گیریم به مشکل ما