قرن بیستم کشفیات زیادی را در زمینه فناوری ، خلاقیت و روانشناسی ارائه داده است. با این حال ، حتی انقلاب جنسی نیز مردم را به پاسخ دادن به دلیل ظهور اقلیت های جنسی نزدیکتر نکرد. دین ، روانشناسی و پزشکی در پیش فرض هایشان در مورد اینکه آیا همجنسگرایی انتخاب آگاهانه فردی است یا یک سرنوشت ناشی از ژن ها متفاوت است.
برای جلوگیری از تصورات غلط و غلط ، باید فوراً گفت که طبق تعریف ، همجنس گرایی جذب افراد همجنس است. یعنی تعریف همجنسگرایی به طور کلی هم در مردان و هم در زنان قابل استفاده است.
برای شروع می توان خاطر نشان کرد که همجنس گرایی و بازی همجنس گرایی دو چیز متفاوت هستند. همجنس گرایی شبه نسبتاً نوجوانانی است که به دنبال زندگی خود هستند و با برخی مشکلات روبرو می شوند ، "جامعه را به چالش می کشند" تا برجسته شوند و "مثل بقیه" نباشند. اگر این رفتار به دلیل استعداد ژنتیکی و شرایط تربیتی نباشد ، به احتمال زیاد با گذشت زمان از بین می رود.
از نظر روانشناسی ، یک مادر بیش از حد محافظت شده و یک مثال منفی پدر می تواند در تمایل پسر به یافتن مردانگی گمشده به ویژه در یک شخص تأثیر بگذارد. متعاقباً ، می تواند شخصیتی اروتیک به خود بگیرد. واقعیت سو abuse استفاده جنسی یا جسمی همچنین می تواند باعث آسیب روانی به کودک شود که با خصومت جنس مخالف همراه است.
تفسیر دیگری از علل گرایش همجنسگرایان را می توان در علم رسمی یافت. تکامل جنینی به این معنی است که در مراحل خاصی ، جنین چندین دوز هورمون دریافت می کند که خصوصیات جنسی و ساختار مغز را شکل می دهد. در شرایط عادی ، یک کودک عادی متولد می شود ، متناسب با جنسیت آن. با این حال ، اگر در مرحله رشد مغز ، جنین نر تستوسترون کافی (هورمون مردانه) دریافت نکند ، فرزندان آینده می توانند همه پیش شرط های همجنسگرایی را دریافت کنند. اگر جنین ماده استروژن ، هورمون زن ، به میزان کافی دریافت نکند ، وضعیت مشابهی ممکن است رخ دهد.
تعصبات جامعه می تواند برای همجنسگرایان بسیار دردناک شود ، از جمله اینکه اغلب به خودکشی رانندگی می کنند "نه مانند دیگران". متأسفانه ، علم مدرن نمی تواند پاسخ دقیق دهد که آیا همجنسگرایی قابل درمان است یا خیر. حمایت از خانواده و والدین در اینجا نقش مهمی خواهد داشت.